۱۴ بهمن ۱۳۸۸

برای تویی که نمی بينمت

غم نانم اگر می گذاشت
در آستانه ی تولدت
شعری می گفتم
به قافیه ی عشق و
وزن زمان

شعری می گفتم
به روشنایی تن تو

بی تابی میان تردید و
تسلیم

شعری می گفتم
شعر،
کاری می کردم
کارستان
غم نانم اگر می گذاشت!

هیچ نظری موجود نیست: