۶ آذر ۱۳۸۸

کفش هایم کو؟!



بوی هجرت می آید !
...
صبح خواهد شد !
و به این کاسه ی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم!
...
باید امشب بروم !
باید چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد
بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یک نفر باز صدا زد
سهراب !
کفش هایم کو؟

۱ نظر:

mehran گفت...

سلام عزیز من عضو بالاترین نیستم. دروبلاگم شعریه به نام (حماسه سرایان‌آذر)ازخودم اگه دوست داشتی لینکشو تو بالاترین بزار.باتشکر