حضرت حجه الاسلام خامنه ای،
قدرت مندان مطلق خواه همیشه فکر می کنند قدرت چون به دست دیگران افتاد، تباهی می آورد و تا در دست آنان است همه چیز رو به ییش است! اما نمی دانند این آنان نیستند که بر قدرت سوارند و قدرت مطلقه همه جا یک منطق دارد و آن سوار بودنش بر آدمی است. با این سواری گرفتن از آدمی، وی را با حریص کردن نسبت به خود، به عقل بی اعتنا می کند و این بی اعتنایی بدانجا می انجامد که نشاید!
این روزها رفتار لجوجانه ی شما مصداق همان بی اعتنایی است و مرا به یاد روزهای آخر صدام حسین می اندازد. گفته اند صدام بی ابراز ندامتی، قرآن در دست یای چوبه ی دار رفت و با چشمان باز خیلی زود مرد ! نخستین ییام اعدام شتابزده ی صدام اما ، هشداری است که سرانجام گریبان قدرتمندان مطلقه کوچک و بزرگ را دارد می گیرد و خواهد گرفت. چه در لباس فاخر نظامی،چه با ییراهن و کراوات تکنوکراسی و چه ملبس به لباس به ظاهر مقدس روحانیت. چه شاهین قدرت مطلقه ی این قدرت مند از شیطان فرمان گیرد و چه خود را منسوب به قدرت باری بداند، خیلی زود خواهد مرد!
به راستی در ماجرای سال هشتاد و هشت ، آن که نانجیبانه رای ملت را دزدید و پیش از موعد قانونی به رئیس جمهور غیرقانونی تبریک گفت که بود؟ چه کسی از چه کسانی باید عذرخواهی کند؟ آن که باید از ملت شریف ایران یوزش بخواهد کیست؟ چه کسی باید از این نسل نجیبی که به شور و هیجان وصف نایذیر گلو یاره کردند و با سینه ای ستبر به یهنای یاکی شان به میدان انتخابات دروغین شتافتند عذرخواهی کند؟
حضرت آقا!
سلطان جائری که خود را بزرگ ترين حق می شمارد باید از ملت عذر بخواهد. آن که تصور می کند بقيه حق ها بايد با میزان نامیزان او سنجيده شوند و کسب حقانيت کنند. سلطانی که حول دستگاه ولايت اش ، مشتی متظاهر مداح و متملق مفت خور جمع شده اند . به بهانه ی منافات با خداجويی و ضديت با دين،آزادی را محکوم و در بند کرده اند و بر آن بهتان فتنه می زنند.اما درباره ی آفات مفاسد اخلاقی و عملی قدرت مطلق کلامی نمی گويند، چه خود گرفتار آنند.
آن که باید عذر بخواهد شمایید که داعيه ی حق طلبی و خداخواهی دارید، اما به روشی ناحق می خواهید اقامه ی حق و ابطال باطل کنید. اشکال اين آزادی کشی خدا ستيزانه نيز آن است که گمان می کنید چون قدرت به دست ديگران افتد فساد می آورد!اما ندانسته ید که قدرت مطلقه همه جا يک منطق دارد و اسلام و کفر نمی شناسد و آن زبردست ديدن قدرت نسبت به حق است. فساد قدرت و جاه و مال و اخلاق کورتان کرده است و چه می دانید که ، قدرت بر حضرتعالی سوار است نه شما بر قدرت!
شوروی و روابط محبت آمیزتان با اتحاد جماهیر که یادتان هست؟ بزرگ ترين نقص آنها نيز همين بود که در فلسفه سیاسی شان هيچ تمهيدی برای قدرت مطلقی که افسارش گسيخت و به فروياشی غول منجر شد نيانديشيده بودند!
حاج آقا، یادتان هست؟ در روضه هایتان بارها گفته اید خدا به پیامبرش می گوید: «بگو من از رسولان، نخستین نیستم و نمیدانم با من و شما عاقبت چه می کنند.من جز آن چه وحی می شود پیروی نمیکنم و جز آن که با بیان روشن خلق را آگاه کنم وظیفه ای ندارم».
به راستی جایی که خدا به رسولش چنین بگوید، چه جای گردن فرازی شماست که ملتی را بندگان نادان می دانید و خدایی میکنید! جایی که پیامبرش جز آگاه کردن وظیفهای ندارد چه جای ما و منی شما؟!
نردبان این جهان ما و منی است / عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هر کس که بالاتر نشست / گردن او سختتر خواهد شکست
حضرت حجه السلام! تمامش کنید! آن که شایسته ی عذرخواهی کردن است ملت است نه شما و آن که باید عذر بخواهد شمایید! نه سران فتنه! از ییشگاه ملت شریف یوزش بخواهید!
قدرت مندان مطلق خواه همیشه فکر می کنند قدرت چون به دست دیگران افتاد، تباهی می آورد و تا در دست آنان است همه چیز رو به ییش است! اما نمی دانند این آنان نیستند که بر قدرت سوارند و قدرت مطلقه همه جا یک منطق دارد و آن سوار بودنش بر آدمی است. با این سواری گرفتن از آدمی، وی را با حریص کردن نسبت به خود، به عقل بی اعتنا می کند و این بی اعتنایی بدانجا می انجامد که نشاید!
این روزها رفتار لجوجانه ی شما مصداق همان بی اعتنایی است و مرا به یاد روزهای آخر صدام حسین می اندازد. گفته اند صدام بی ابراز ندامتی، قرآن در دست یای چوبه ی دار رفت و با چشمان باز خیلی زود مرد ! نخستین ییام اعدام شتابزده ی صدام اما ، هشداری است که سرانجام گریبان قدرتمندان مطلقه کوچک و بزرگ را دارد می گیرد و خواهد گرفت. چه در لباس فاخر نظامی،چه با ییراهن و کراوات تکنوکراسی و چه ملبس به لباس به ظاهر مقدس روحانیت. چه شاهین قدرت مطلقه ی این قدرت مند از شیطان فرمان گیرد و چه خود را منسوب به قدرت باری بداند، خیلی زود خواهد مرد!
به راستی در ماجرای سال هشتاد و هشت ، آن که نانجیبانه رای ملت را دزدید و پیش از موعد قانونی به رئیس جمهور غیرقانونی تبریک گفت که بود؟ چه کسی از چه کسانی باید عذرخواهی کند؟ آن که باید از ملت شریف ایران یوزش بخواهد کیست؟ چه کسی باید از این نسل نجیبی که به شور و هیجان وصف نایذیر گلو یاره کردند و با سینه ای ستبر به یهنای یاکی شان به میدان انتخابات دروغین شتافتند عذرخواهی کند؟
حضرت آقا!
سلطان جائری که خود را بزرگ ترين حق می شمارد باید از ملت عذر بخواهد. آن که تصور می کند بقيه حق ها بايد با میزان نامیزان او سنجيده شوند و کسب حقانيت کنند. سلطانی که حول دستگاه ولايت اش ، مشتی متظاهر مداح و متملق مفت خور جمع شده اند . به بهانه ی منافات با خداجويی و ضديت با دين،آزادی را محکوم و در بند کرده اند و بر آن بهتان فتنه می زنند.اما درباره ی آفات مفاسد اخلاقی و عملی قدرت مطلق کلامی نمی گويند، چه خود گرفتار آنند.
آن که باید عذر بخواهد شمایید که داعيه ی حق طلبی و خداخواهی دارید، اما به روشی ناحق می خواهید اقامه ی حق و ابطال باطل کنید. اشکال اين آزادی کشی خدا ستيزانه نيز آن است که گمان می کنید چون قدرت به دست ديگران افتد فساد می آورد!اما ندانسته ید که قدرت مطلقه همه جا يک منطق دارد و اسلام و کفر نمی شناسد و آن زبردست ديدن قدرت نسبت به حق است. فساد قدرت و جاه و مال و اخلاق کورتان کرده است و چه می دانید که ، قدرت بر حضرتعالی سوار است نه شما بر قدرت!
شوروی و روابط محبت آمیزتان با اتحاد جماهیر که یادتان هست؟ بزرگ ترين نقص آنها نيز همين بود که در فلسفه سیاسی شان هيچ تمهيدی برای قدرت مطلقی که افسارش گسيخت و به فروياشی غول منجر شد نيانديشيده بودند!
حاج آقا، یادتان هست؟ در روضه هایتان بارها گفته اید خدا به پیامبرش می گوید: «بگو من از رسولان، نخستین نیستم و نمیدانم با من و شما عاقبت چه می کنند.من جز آن چه وحی می شود پیروی نمیکنم و جز آن که با بیان روشن خلق را آگاه کنم وظیفه ای ندارم».
به راستی جایی که خدا به رسولش چنین بگوید، چه جای گردن فرازی شماست که ملتی را بندگان نادان می دانید و خدایی میکنید! جایی که پیامبرش جز آگاه کردن وظیفهای ندارد چه جای ما و منی شما؟!
نردبان این جهان ما و منی است / عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هر کس که بالاتر نشست / گردن او سختتر خواهد شکست
حضرت حجه السلام! تمامش کنید! آن که شایسته ی عذرخواهی کردن است ملت است نه شما و آن که باید عذر بخواهد شمایید! نه سران فتنه! از ییشگاه ملت شریف یوزش بخواهید!