۶ دی ۱۳۸۸

دو ییام عاشورای ایران

ییام عاشورای امسال مردم ایران به سران جنبش، به ییش رفتن توده ی جنبش مردمی سبز از رهبران اسمی آن بود. مطالبات ساختارشکن مردم با آن چه رهبران جنبش _ با تاکید بر عدم ساختارشکنی و تایید نظام و رهبری _ گفته اند بسیار فراتر است و اگر رهبران همچنان در همراهی با مردم تعلل کنند ، آنان به دنبال رهبرانی نو خواهند گشت و حمایت از آنان را رها خواهند کرد که به نظر می رسد بر روند و زمان ییروزی تاثیر خواهد گذاشت. مطالبات حداقلی که سران جنبش _آقایان موسوی، کروبی و خاتمی _ می توانند در نامه ی مشترک سرگشاده ای در رسیدن به این شتاب، هر چند ییش بینی کنند مورد قبول حاکمیت قرار نمی گیرد _ همچنان درخواست برگزاری رفراندوم از راه هاي قانوني و تحت نظارت سازمان هاي بين المللي است. در این راستا تحصن همگانی اصلاح طلبان تا آزادی همه ی زندانیان سیاسی و توقف شکنجه و سرکوب مردم و اجازه ی برگزاری انتخابات آزاد با نظارت نمایندگان همه ی گروه های اصلاح طلب مخالف حاکمیت _ بی هر گونه فیلترینگ _ نیز تنها راه واقع بینانه ی این رهبران برای عقب نماندن ازمردمی است که با همه ی تجربه های تلخ با آنان در تاریخ جمهوری اسلامی یک بار دیگر به آنان اعتماد کرده اند.

متن کامل یادداشت در خودنویس

۵ دی ۱۳۸۸

۴ دی ۱۳۸۸

برای نجات جان مونا


اسم من مونا است، من این نامه را از روی تخت آی.سی.یو در بیمارستان جکسون میامی فلوریدا برای شما می‌نویسم.

من دانشجوی دکترای برق در دانشگاه بین‌المللی فلوریدا هستم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف تهران در تابستان ٢٠٠٧ از چندین دانشگاه آمریکا بورس تحصیلی گرفتم. من فلوریدا را برای تحصیل انتخاب کردم و در آگوست ٢٠٠٧ وارد دانشگاه شدم.



متاسفانه ۴ ماه بعد از اقامتم در آمریکا در نوامبر ٢٠٠٧ بیمار شدم و پزشکان بیماریم را یک بیماری نادر خونی تشخیص دادند. این بیماری بتدریج باعث نارسایی مغز استخوانم شده است.

با وجود تاثیرات شدید و عوارض ناشناخته و تحمل ناپذیر این بیماری من به تحصیل، تدریس و تحقیق دانشگاه ادامه دادم تا بورس و بیمه‌ام را حفظ کنم. پزشکان تمام تلاش خود را انجام داده‌اند ولی نتیجه‌ای حاصل نشده‌است و من هر روز با عوارض مختلف این بیماری دست به گریبانم.

در حالی که من بسیار به حضور و حمایت والدینم نیازمندم، آن‌ها هنوز موفق به گرفتن ویزا نشده‌اند. من یک دختر ۲۶ ساله در یک کشور غریب ۲ سال به تنهایی با این بیماری غریب و لاعلاج جنگیده‌ام. دور بودن از خانواده و بستری شدن در بیمارستان که دیگر زندگی روزانه من شده‌است، من را از نظر جسمی و روحی از پای در آورده‌است.

در اکتبر ٢٠٠٩ با دردی شدید وارد بخش اورژانس بیمارستان شدم، هر چند این اولین بار نبوده که من در شرایط اورژانس بوده‌ام، اما این بار طاقت فرساترین تجربه من بوده است. اکنون ۲ ماه است که من به طور مداوم در ICU بستری می‌شوم. تیم پزشکی من به این نتیجه رسیده است که تنها راه نجات من پیوند مغز استخوان است.

من بانک‌های بسیاری را برای مغز استخوان جستجو کرده‌ام اما نتیجه مایوس‌کننده بوده است. چون از نظر علمی احتمال پیدا کردن اهدا کننده از میان ایرانیان برای من بیشتر است، چشم امیدم به حمایت شماست.

برای پیداکردن اهدا کننده مناسب نیاز به تست DNA است. این تست بسیار ساده بوده و از طریق آزمایش روی بزاق دهان قابل انجام است که خود نیز می‌توانید به راحتی این نمونه را تهیه کنید که هزینه‌ای هم در بر ندارد. سازمان PACI که خدماتی برای بیماران ایرانی سرطانی مقیم آمریکا ارایه می دهد، این امکان را فراهم کرده که شما بتوانید این تست را تا پایان ماه ژانویه ۲۰۱۰ به طور مجانی انجام دهید.

می دانم که زمان محدود است ولی من به کمک و هم‌یاری شما امیدوارم.

اگر شما به عنوان اهدا کننده مناسب تشخیص داده شدید پیوند مغز استخوان انجام می شود. ولی این پیوند نیازی به عمل جراحی ندارد. آنچه نیاز است فقط مقداری از خون شما است. پزشکان سلول های بنیادی از خون شما را به من تزریق می‌کنند.

ماه‌های اخیر، این بیماری من را به وضعیت نا امید کننده‌ای رسانده است، نمی دانم چه مدت زنده خواهم بود ولی این را می‌دانم که تنها چیزی که می تواند مرا زنده نگه دارد پیوند مغز استخوان است. من به کمک شما چشم امید دوخته‌ام و فکر اینکه چنین ایرانیان مهربانی در اطراف من حضور دارند مرا به آینده و زندگی‌ام امیدوار می‌کند. من واقعن به کمک و هم‌یاری شما برای یافتن اهدا کننده مناسب نیاز دارم.

یک نجات دهنده باشید.

با احترام/ مونا زارعی


برای نجات جان مونا

۲ دی ۱۳۸۸

نطق ناتمام


همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که که یک شاه، یک خاندان ، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است _ ولو با حسن نیت و به قصد خدمت _ خود را یگانه مالک ، یگانه مسئول، و یگانه مامور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رای مردم ننهد.
شادروان مهندس مهدی بازرگان 1362

۲۹ آذر ۱۳۸۸

عزای (اعتصاب) عمومی

پیرو فراخوان تعدادی از مراجع عظام تقلید، برای سوگ‌یاد درگذشت مرجع گرانپایه تشیع، فقیه عالیقدر و مجاهد آزاده، حضرت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری فردا – دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۸- را عزای عمومی اعلام می کنیم و از مومنان عزادار آن فخر جهان تشیع دعوت می نماییم در مراسم تشییع پیکر پاک آن اسطوره مجاهدت، فقاهت و معنویت شرکت نمایند.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی

وداع با آزادمرد

آیت الله منتظری آزاد شد!


به احترام آزادگی این مرد بر می خیزم و سکوت می کنم. درگذشت آزادمرد در بند حسینعلی منتظری نجف آبادی بر دوستدارانش تسلیت و یادش هماره زنده باد!








آیت الله حسینعلی منتطری درگذشت

۲۵ آذر ۱۳۸۸

لازمه ی نقد عملکرد خمینی از سوی سران جنبش سبز

ویژگی بارزآقای خمینی که دوست و دشمن آن را تایید کرده اند خلوص نیت اش در گفتار و کردار بود و این که هرگز به قوت قدرت مطلقی که داشت فاسد نشد اما اشتباهاتش فاحش تر از آن بود که بتوان به قدس و مهر و با کلمات غلوآمیز یوشاند. اشتباهات رهبر انقلاب اسلامی در دوران یس از انقلاب، به ویژه وقتی قم را رها کرد و به تهران بازگشت. سیاست را ــ چه به تزویر دیگران و جه تدبیر خود ــ به نفع روحانیان مصادره کرد، و در ماجرای جنگ و یس از فتح خرمشهر ــ چه به اجبار و چه اخلاص ــ انکار نایذیر است و به هر روی مسئول مستقیم همه ی کژی ها از عزل و نصب ها تا زندان و اعدام و شکنجه ها و تلفات جنگ ــ هر چند در جریان دقیق و جزئیات نبوده باشد ــ بوده است. خدایش به خلوصی که داشت ببخشاید و بیامرزاد.

اما به راستی چرا نقد رهبر انقلاب اسلامی برای طرفدارانش اینقدر سنگین است...

ادامه یادداشت در خودنویس

۲۰ آذر ۱۳۸۸

ما همه مجید هستیم!
















"امروز اینجاییم تا اعتراض مان را بر سر همه مستبدان و مستکبران جامعه و در راس آن ها آقای خامنه ای فریاد بزنیم."

دانشجوی مبارز و شجاع مجید توکلی




اعتراض مردان با لباس زنان

۱۸ آذر ۱۳۸۸

دیکتاتور سال


می گویند دانشگاه اسلو، علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عنوان «دیکتاتور سال» برگزید. انتخاب کنندگان شخصیت «دیکتاتور سال» ، آقای خامنه ای را از میان یازده نامزد، از جمله کیم جونگ ایل، رهبر کره شمالی، رابرت موگابه، رییس جمهوری زیمبابوه و رهبر نظامی میانمار برگزیده اند. برگزارکنندگان این مراسم می گویند عنوان دیکتاتور سال به کسی تعلق می گیرد که «در یک سال گذشته، بیشترین خصومت را علیه مردم کشورش و دیگر ملت ها به کار بسته است.» به گفته یکی از استادان دانشگاه اسلو «این جایزه شکل گرفت تا به جهان یادآوری کند میلیون ها انسان از شکنجه جاری در جهنمی که زندگی می کنند به شکل روزانه عذاب می کشند.» دانشجویان دانشگاه اسلو در نروژ با رای دادن از طریق سایت اینترنتی «فیس بوک» خامنه ای را به عنوان دیکتاتور سال انتخاب کرده اند.

تجربه‌ی خودنویس


داستان امروز ما، داستان جمهور(شهروندان) و سلطان(حاکم خودکامه)ای است که تنها اراده ی خاص خویش را به عنوان منشاء مشروعیت حکومت به رسمیت می‌شناسد و در مقابل، مردم را رعایای چشم و گوش بسته (عوام الناس)ی می خواهد که باید ناآگاه نگاه داشته شوند.


ادامه یادداشت در خودنویس

۱۷ آذر ۱۳۸۸

میر حسین موسوی:


"مأموریت خود را انجام دهید، من را بکشید، بزنید، تهدید کنید".


بی بی سی

خودنویس نیک آهنگ

اینک خودنویس

۱۵ آذر ۱۳۸۸

ملت نمی نشیند!

ملت بزرگ ایران نمی نشیند تا در روز روشن رایش را بدزدند!

بیانیه شانزدهم میر حسین موسوی برای شانزدهم آذر:

کاری که از ما برمی‌آید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگ‌تر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیت‌هایی سترگ‌تر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند.


روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند.

جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی ‌گزارش‌هایی از شکل‌گیری جریان‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد می‌کردند می‌توانست و می‌تواند برای عبور کم‌هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره‌ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذی‌قیمت را می‌شکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکت‌های دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیت‌ها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمه‌ای از آن پایان نیافته است.

چه تلخ است اگر پس از این همه عبرت‌های دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده ‌‌شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شده‌اند و فقط دانشجویان مانده‌اند؛ در دانشگاه‌ها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاه‌های مادر هیاهو می‌کنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام می‌شود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟

جامعه ما اینک شگرف‌ترین تحولات را تجربه می‌‌کند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاه‌خودها و چوب‌دستی‌هایشان را کنار می‌گذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است می‌روند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.
مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.
برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟
اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.





متن کامل بیانیه شانزدهم

۱۴ آذر ۱۳۸۸

شانزدهم آذر

انجمن های دانشجویی در دو دهه ی نخست یس از انقلاب همواره در دام ارتجاع ایدئولوژیک و از دو سوی حاکمیت و جریانات سیاسی تحت فشار و تاثیر بوده اند.سومین دهه را به یمن آگاهی های یس از دوم خرداد باید به فال نیک گرفت که دیگر جنبش دانشجویی تنها یک حرکت اطمینانی برای حاکمیت اقتدارگرا یا جریان های سیاسی نیست. مستقل از قدرت و فارغ از مذهب و ایدئولوژی از حقوق بشر دفاع می کند.

۹ آذر ۱۳۸۸

١٠ آذر ١٣٧٦


يک برگريزان ديگر را بر يشت ينجره نشستيم و فرود آمدن خاموش و سبک برگ های نيمه جان و هياهوی باران را به ياد او در زير شيروانی خانه ی دلتنگی هايمان شنيديم.شب های سياه و يرحوصله ی هميشه ياييز اين خاک را ديديم و سالی ديگر به تماشای خيال سر کرديم.......
دوازدهمين سال نيز در رسيد و ما همچنان دوره می کنيم شب را و روز را، هنوز را.









..................................................................................
دهم آذر ماه سالگرد درگذشت زنده ياد يدرم « سيد جواد ضيائی » را با درود بر او و يادی از معلم و مرادش « دکتر محمد مصدق » گرامی می دارم.

۷ آذر ۱۳۸۸

۶ آذر ۱۳۸۸

کفش هایم کو؟!



بوی هجرت می آید !
...
صبح خواهد شد !
و به این کاسه ی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم!
...
باید امشب بروم !
باید چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد
بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یک نفر باز صدا زد
سهراب !
کفش هایم کو؟

۳ آذر ۱۳۸۸

ماندگاری نام زیدآبادی

نام احمد زیدآبادی در کنار نام بازرگان به ماندگاری نام معلم آزاده شان دکتر محمد مصدق به نیکی به یادگار خواهد ماند. همچنان که کاشانی و نواب به خیانت و خشونت، مشهور عام و خاص شدند _ شوربختانه _ نام علی خامنه ای هم در تاریخ و در کنار نام آزادگانی چون زیدآبادی اما به خباثت و خیانت فراموش نخواهد شد!

دوستان عزیز به نظر می رسد می توان نامه ای ، بیانیه ای، چیزکی نوشت برای اعتراض به حکم بیدادگاه ولایت فقیه برای احمد زیدآبادی عزیز

۲۶ آبان ۱۳۸۸

یاد آر ز شمع مرده یاد آر



ياد آر


در بزرگداشت داريوش و پروانه فروهر در يازدهمين سالگرد به‌خون خفتنشان ما را تنها نگذاريد

پرستو فروهر - آرش فروهر

مكان: خيابان سعدی جنوبی- خيابان هدايت - كوچه شهيد مرادزاده - پلاك 18
زمان: يكشنبه يكم آذرماه - 3 تا 5 بعد از ظهر

۲۰ آبان ۱۳۸۸

قرار نبود!

تازه قرار بود بیایی اینجا نمایش بگذاری!وقتی این آخرین کارت را برایم فرستادی _ انگار بچه گول بزنی _ وقتی گفتم استاد!یه سر بیا اینورا یه نمایشگاه بذار!گفتی حتما!!!بچه گول زدی؟هان؟!!!
رسمش نبود! اما خوشحالم این که به این راحتی رفتی! زویا می گفت گفته اند رفتی خوابیدی و دیگر برنخاستی! به همین راحتی!گویا بی آن که لحظه ای نگران مرگ باشی فقط چشم هایت را بستی به خواب رفتی و رفتی!
به شیرینی خواب!
راستی! اون ورا اگه به اینترنت دسترسی ییدا کردی یه سر به فیس بوکت بزن!برات ییغام گذاشتم!
.........................................................


فهرست ترجمه ها و نوشته های مهدی سحابی

سحابی: در ترجمه خوب مترجم نبايد ديده شود

سحابی: یکی از کتابهايی که خيلی دوست دارم همين "مرگ قسطی" سلين است

سحابی خودساخته و پویا

ترجمه مهدی سحابی از آیه های شیطانی هیچگاه امکان انتشار نیافت.

۱۹ آبان ۱۳۸۸

باور نکردنی است!

)1(

















آن همه رنگ زندگی و مرگ؟!
باورنکردنی است!

نه!

من
مرگ را باور نمی کنم!

من مرگ رنگ را
مرگ
مرد رنگ ها را
باور
نمی کنم
!

خبر درگذشت مهدی سحابی عزیزم ، دوست گرانقدر و استاد گرانمایه ، جانگداز بود! سحابی را به یمن حضور در نگارخانه ی آریا شناختم. افتخار گب و گفت های هفتگی با او در ماه هایی از سال که در تهران بود و همچنین افتخار میزبانی از او در نمایشگاه انفرادی ام و تشویق و توصیه هایش ، افتخار نمایش کارهایم در کنار آثار وزینش در دو نمایشگاه یی در یی در نگارخانه ی آریا و خانه ی طباطبایی های کاشان را مگر می توانم از یاد ببرم! سحابی دوست داشتنی تر از آنی بود که بتوانم به زبان بیاورم و گرانمایه تر از آن که در چند خط بگنجانم! روزنامه نگار ، نویسنده ، مترجم ، عکاس ،ادیب و نقاش و مجسمه ساز!با آثاری همه بی نظیر! تصویر هایی از او و کارهایش در نمایشگاه هایی که افتخار حضور در کنار او را داشتم و نمایشگاه انفرادی ام در سال 1381 را به یاد او مرور کردم و بر حال رنگ هایی که در نبود او دیگر بر بوم و کاغذ و چوب نخواهیم دید گریستم!
کار سخت ترجمه ی رمان طولانی "در جستجوی زمان از دست رفته" اثر مارسل پروست، از مهم ترین کارهای او در عرصه ی ترجمه است. بچه های نیمه شب از سلمان رشدی، و بارون درخت نشین از ایتالو کالوینو و مادام بوواری گوستاوفلوبر و ...همه یر از رنگ!مثل نقاشی هایش!حرف ها و نوشته هایش!مثل حتی لباسی که می یوشید!یر از رنگ زندگی!

یادش یر رنگ باد!



)2(


)1(وقتی برایش نوشتم دلم برای دیدن کارهایش در گالری آریا تنگ شده این آخرین کارش را برایم فرستاد.قرار بود کارهای بیشتری را از یاریس برایم بفرستد که دیگر نمی تواند!
)2( تصاویری که از ویدیوی نمایشگاه انفرادی ام در سال 81 و دونمایشگاه گروهی با سحابی عزیز و جمعی از هنرمندان در گالری آریا و کاشان برداشته شده است.
)3( همین حالا از دوستی عزیز که همچنان در درد از دست دادنش می گداخت در تماس تلفنی با او شنیدم که مهدی در خواب مرد. می گفت به شیرینی زندگی و کارها و حرف هایش در خواب شیرین رفت!مرگش هم شیرین بود!مثل زندگی اش!
درگذشت مهدی سحابی

۱۸ آبان ۱۳۸۸

میر حسین و مشروعیت نظام

"اگر مشکلات حل شود مردم دنبال حاکمان می آیند ولی اگر ببینند که آنها را بدبخت تر می کنند، فشار بیشتر می کنند، مشکلات را زیاد می کنند؛ به نظر من اصلا نمی شود روی آن حساب کرد.

اینکه به مردم بگوییم علی رغم همه بدی ها و ضعف ها و فساد ها پشت حاکمیت بایستید؛ این جوانمردانه نیست. نظام باید مشکلات همه مردم را حل کند یا اینکه در جاهایی که نمی تواند کاری بکند، مردم را قانع سازد. از تکنولوژی هسته ای تا سیاست های اقتصادی و کارآمدی. مردم از این نظام انتظار دارند.

مردمی که در انقلاب به صحنه آمدند یقینا برای این تحمل اینهمه مشکل نیامدند. آنها آمده بودند تا به رفاه و آزادی برسند. اگر درست عمل نکنیم این فضا از دست می رود نه اینکه ما می خواهیم از دست برود، خودش می رود. حکومت باید مشکلات مردم را حل کند. مثل دفاع مقدس که اگر مردم نبودند دشمنان می آمدند کشور را می گرفتند. آنها که دیگر چرتکه نمی انداختد که اینها مسلمان هستند و باید مراعات کنیم. مشکلات کشور همچنین شکلی دارد اگر دولت در مسائل مختلف کارآمد نباشد مردم برنمی تابند و اعتراض می کنند. عدم کار آمدی به طور قطع به سلب مشروعیت نظام ختم می شود."[که شد!]

میرحسین موسوی

۱۳ آبان ۱۳۸۸

مبارز خستگی نایذیر


این روزها مبارزان ییر هم از ضرب و شتم مزدوران ولایت فقیه در امان نمی مانند!دکتر ییمان یکی از آن مبارزان خستگی نایذیر است. مبارزی که در کنار مبارزان نستوهی مثل شادروان مهدی بازرگان و شهید حزب ملت ایران داریوش فروهر و مبارز دربند دکتر ملکی و ...همیشه در کنار مردم و با آنان بوده است. آخرین بار او را در روزهای یس از هیجدهم تیر در دانشگاه تهران و در میان دانشجویان معترض دیدم.مثل همیشه با همسرش... نیم ساعتی به گب و گفت گذشت و چه نستوه و متین یافتم این مرد مبارز را.خسته نباشی ییر مرد! یادی هم کنیم از همرزم شهیدش دکتر سامی و همه ی کشته شدگان راه رهایی از ولایت فقیه!

سیزده آبان از تهران تا رشت







۱۲ آبان ۱۳۸۸

آخرین خبرهای سبز



صدای فریاد مرگ بر دیکتاتور و سرود یار دبستانی من از مدارس گوشه و کنار تهران شنیده
می‌شود.


دانش‌آموزان مدارس برخی مناطق ایران صبح خود را با سر دادن سرود یار دبستانی من و شعار مرگ بر دیکتاتور آغاز کردند و خود را برای حضور در راهپیمایی امروز اماده می‌کنند. بسیاری از دانش‌آموزان مدارس راهنمایی و دبیرستان امروز با دست‌بند سبز در مدرسه حاضر شده‌اند و به صفوف راهپیمایی خواهند پیوست.

دانشجویان دانشگاه تهران لحظاتی پیش حرکت خود از درب دانشگاه به سمت محل راهپیمایی را آغاز کردند

دقایقی پیش خیل دانشجویان دانشگاه تهران با شعار مرگ بر دیکتاتور دانشگاه را به سمت محل راهپیمایی ترک کردند. به گفته شاهدان عینی، درگیری‌های مختصری در گوشه‌ و کنار حرکت دانشجویان دیده شد.

ضرب و شتم مردم توسط کودتاگران در میدان هفت و تیر و حوالی دانشگاه تهران


شاهدان عینی می‌گویند راهپیمایانی که از سمت دانشگاه تهران به سمت میدان هفت تیر در حرکتند به شدت مورد سرکوب پلیس‌های ضدشورش قرار گرفته‌اند. کودتاچیان با گاز اشک‌اور و باتوم به ضرب و شتم مردم مشغولند.


در میدان هفت تیر به سمت مردم تیراندازی شده است.


به گزارش خبرنگار موج سبز آزادی از میدان هفت تیر، پلیس‌های ضد شورش به سمت مردم شلیک کرده‌اند. مردم با سر و صورت خونی به خانه‌های مسکونی کوچه‌های هفت ‌تیر و پل کریم‌خان پناه برده‌اند. اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.


شیخ مهدی کروبی به جمع راهپیمایان پیوست

مهدی کروبی لحظاتی پیش در میدان هفتم تیر از ماشین پیاده شد و به در مسیر میدان هفت تیر با سیل راهپیمایان در حرکت است. راهپیمایان با شعارهای کروبی-کروبی حمایتت می‌کنیم از رهبر غیور خود استقبال کردند. جمعیت سبزها لحظه به لحظه در حال افزایش است.


درگیری و دستگیری عده‌ای از راهپیمایان در نقاطع میدان فردوسی و خیابان‌های اطراف

لحظاتی پیش عده‌ای از راهپیمایان که در میدان فردوسی به صفوف راهپیمایی پیوسته بودند بازداشت شدند. میدان فردوسی از ساعتی پیش بسته شده است و سرکوبگران از گاز اشک‌اور و باتوم برای متفرق کردن جمعیت استفاده می‌کنند.
همچنین بر اساس گزارش‌های شاهدان عینی، درگیری‌ها در میدان هفت تیر ادامه دارد و نیروهای ضد شورش از تیر هوایی برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرده است. عده‌ای از راهپیمایان که به خیابان‌های فرعی در میدان هفت تیر پناه برده‌ بودند به شدت مورد ضرب و شتم چماقداران قرار گرفتند و عده‌ای نیز به ون‌های مخصوص هدایت شدند. شاهدان عینی توصیه‌ کرده‌اند که راهپیمایان از ورود به خیابان‌های فرعی خودداری کنند. همچنین بر اساس آخرین گزارشات واصله به موج سبز آزادی، مسیر منتهی به سفارت سابق آمریکا و همچنین خیابان‌های منتهی به سفارت روسیه توسط نیروهای کودتاگر بسته شده است. گفتنی است که دانشجویان دانشگاه شریف نیز که از سمت دانشگاه خود به سمت محل راهپیمایی حرکت کرده بودند به جمع راهپیمایان پیوستند.


جمعیت راهپیمایان سبز در شیراز لحظه به لحظه در حال افزایش است


هم‌وطنان شیرازی با سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و یا حسین میرحسین، به سمت فلکه دانشجوی این شهر حرکت کرده‌اند. در میدان دانشجو هر لحظه بر جمعیت راهپیمایان افزوده می‌شود. گفتنی است نیروهای ضدشورش تا به این لحظه برای متفرق کردن راهپیمایان شیرازی از گاز اشک‌اور استفاده کرده‌اند.

حضور گسترده سبزها در میدان انقلاب و امیرآباد

دانشجویان در دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف که همگی توسط یگان‌های ویژه امنیتی محاصره شده است شعارهای مرگ بر دیکتاتور سر داده‌اند. همچنین گزارش‌های رسیده از خیابان امیرآباد( کارگر شمالی) نیز حاکی از حضور گسترده سبزهاست. راهپیمایان در خیابان کارگر شمالی شعار تا احمدی‌نژاده هر روز همین‌ بساطه، و مرگ بر دیکتاتور را تکرار می‌کنند. نیروهای ضدشورش در خیابان‌های کارگر شمالی و میدان انقلاب و نیز در خیابان‌های منتهی به دانشگاه به ضرب و شتم راهپیمایان و پرتاب گاز اشک‌آور برای متفرق کردن مردم مشغولند.


مهدی کروبی توسط ارذل و اوباش حامی کودتا مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.


به گزارش موج سبز آزادی، اخبار دریافتی حاکی از آن است که وی پس از این درگیری شدید، با همراهی محافظان خود از آن منطقه خارج شده است.
.

دکتر حبیب‏الله پیمان و همسرش توسط اراذل و اوباش حامی کودتا مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند.

اراذل و اوباش حامی کودتا دکتر پیمان وهمسرش را با باتوم به شدت مورد ضرب شتم قرار دادند به نحوی که که سر وی شکست، عینکش خرد شده و صورت او پر از خون شد.





موج سبز آزادی

۱۰ آبان ۱۳۸۸

آنک سیزدهم آبان

دعوت موسوی و کروبی

راه سبز؛ یک مسیر عقلانی

مهندس میرحسین موسوی در بیاینه شماره 14 خود که صبح دیروز منتشر شد ضمن اشاره به وقایعی که در روز 13 آبان اتفاق افتاده است، نوشت: "آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه می‌رسد. آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم، و اگر چنین نباشد این نشانه‌ای از ریشه‌های انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشه‌هاست که سبز شده‌ایم، ریشه‌هایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو می‌کنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاط‌آمیز داشته باشیم."

موسوی در ادامه این بیانیه از انتظار جامعه برای رسیدن به پیروزی سخن می گوید و اشاره می کند: "این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند." و سئوال می کند: "آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟" و خود در جواب می گوید "آری".

وی بار دیگر به تببین نظریه پیشنهادی اش که "راه سبز امید" است می پردازد و می گوید: "راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند."

در ادامه این نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به نقد عملکرد دولت در مذاکرات اخیر هسته ای می پردازد و می نویسد: "دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌ گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط‌های دولتمردان ایمن نشده‌ایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است" و نتیجه گیری می کند: "چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود ـ بلکه به امید خدا بسیار زود ـ مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند."

موسوی در ادامه بیانیه اش به تشریح دیدگاههای خود در خصوص رعایت قانون اساسی و لزوم پرهیز از تندروی می پردازد و در پایان با اشاره به 13 آبان می نویسد: "سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک می‌گویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیت‌های بلندشان آرزو می‌کنم."


دعوت به راهپیمایی سکوت

مهدی کروبی نیز روز گذشته اعلام کرد که در 13 آبان از دانشگاه امیرکبیر به سمت سفارت سابق ایالات متحده راهپیمایی سکوت خواهد کرد.

براساس خبری که سایت میزان نیوز منتشر کرده است کروبی در بیانیه ای که در روزهای آینده منتشر خواهد کرد، ضمن دعوت از مردم از آنها خواهد خواست تا "برای پرهیز از تشنج و جلوگیری از سوء استفاده نهادهای حکومتی در سکوت راهپیمایی نمایند".

کروبی پیش از این نیز در پیام تصویری اش از مردم دعوت کرده بود تا در مراسم عمومی مانند راهپیمایی 22 بهمن، عزاداری های ماه محرم و گردهمایی ها به صورت جدی حضور داشته باشند و حضور خود را نشان دهند.

درهفته گذشته مجمع روحانیون مبارز که ریاست شورای مرکزی آن را سیدمحمد خاتمی بر عهده دارد نیز در بیانیه ای از مردم دعوت کرد تا در مراسم 13 آبان بصورت گسترده و مسالمت آمیز حضور یابند.این مجمع ضمن تاکید بر آزادی‌های مصرح در قانون اساسی همچون آزادی بیان و آزادی اجتماعات "از همه مردم شریف ایران که همواره از خود رفتار مدنی نشان داده اند" خواسته است که "در این موقعیت حساس حتی اگر مورد خشونت خشونت گران قرار گیرند خویشتن داری را از دست ندهند."

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم با صدور بیانیه ای ضمن اعتراض به صدور احکام متعدد زندان برای اصلاح طلبان در بند و همچنین برخوردها و هتک حرمت های صورت گرفته نسبت به مهدی کروبی و علیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات در آستانه 13 آبان از مردم دعوت کرد تا این روز را که آفرینندگانش در سال 58 امروز پشت میله های زندان گرفتار هستند، گرامی بدارند.

روز

در راه پيمايی های ۱۳ آبان شرکت می کنيم!

اينک که مراسم سيزده آبان در پيش است، امضا کنندگان زير، همراه و همگام با اکثريت مردم ايران، برای بازيابی حقوق پايمال شده و برقراری نظام مردم سالار مبتنی بر حقوق بشر و آزاديهای بنيادين و حکومت قانون، حضور و مشارکت خود را در برگزاری مراسم مسالمت آميز و آرام روز سيزدهم آبان اعلام داشته و انتظار دارند هشدارهای مسالمت آميز و پی در پی مردم، نفی کنندگان راه آزادی و پيروان روشهای خشونت وستيزگری را به راه مردم و ملت باز گرداند و با ارزشهای انسانی جهان شمول که فرايند سده ها تلاش و کوشش جوامع بشری بوده همسو سازد. ما اميدواريم که خودکامگی داخلی و دشمنی ورزی خارجی به بوته تاريخ سپرده شود و با قصد و نيت آشتی جويانه و سازنده بر آن شويم تا تمام نارسايی ها و نابسامانی های داخلی را پايان داده و با اتخاذ سياست خارجی مدبرانه و تنش زدا، در مقام حل مسالمت آميز دشواری های موجود برآييم تا بدين ترتيب اقدامات بازدارنده ای که تا کنون مانع تحقق منافع اساسی کشور و استفاده از فرصت های پيش آمده گرديده است پايان يابند.

جبهه ملی ايران، حزب ملت ايران، نهضت آزادی ايران، شورای فعالان ملی مذهبی، همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر

در جشن مقاومت عليه استبداد و استکبار داخلی شرکت می‌کنيم

دانشجويان به عنوان فرزندان برومند اين آب و خاک همواره در خط مقدم مطالبه حقوق و آرمان‌های دموکراتيک و ضد ظلم و انحصار ملت ايران قرار داشته‌اند و در اين راه هيچگاه از مبارزه با استبداد و برآوردن فرياد آزادی‌خواهی جامعه خود غافل نبوده‌اند؛ سيزدهم آبان‌ماه نيز يکی از فصل‌های عمده اين کوشش تاريخی است.
بی‌شک دانشجويان و دانش‌آموختگان ايرانی امروز نيز که ميهن و منافع ملی يکبار ديگر از پس يکصد سال دموکراسی‌خواهی، گرفتار حاکمانی بی‌کفايت، مستبد و تاييدگر جنايت شده است، به تاسی از ملت آگاه و تاريخ‌ساز خود در اين روز فرياد آزادی‌خواهی اين مردم ستم‌ديده را بر سر حاکمان خودشيفته‌ای که استبداد و استکبار را يکجا در حکومت خويش دارند، بلند خواهند کرد.

اعضای سازمان دانش آموختگان ايران (ادوارتحکيم وحدت) ضمن اعلام حضور خويش در جشن مقاومت عليه استبداد و استکبار داخلی به دولت کودتايی و حاميان کوچک و بزرگ‌اش توصيه می‌کند که به جای تهديد، ارعاب و پريشان‌گويی با ديدگانی گشاده نمايش اراده ملتی مظلوم که نمی‌خواهد از حق و رای خويش بگذرد را تماشا کرده و سر تعظيم فرود آورند.

روابط عمومی سازمان دانش آموختگان ايران (ادوار تحکيم وحدت)

۸ آبان ۱۳۸۸

۷ آبان ۱۳۸۸

؟؟؟

فوزیه فقط یازده سال داشته که پدرش او را وادار می کند با مردی 24 ساله ازدواج کند. نوزاد "فوزیه عبدالله یوسف" در بیمارستانی در نزدیکی صنعا، پایتخت یمن، مرده به دنیا آمد.
این دختربچه پس از تحمل سه روز درد زایمان روز جمعه (11 سپتامبر)، به دلیل خونریزی شدید درگذشت.
بی بی سی


احمد محمد دور112 ساله، که از پنج ازدواج قبلی خود هجده فرزند دارد، می گوید دوست دارد که
حاصل ششمین ازدواجش با نوعروس 17 ساله اش فرزندان بیشتر باشد.
خانواده صفیه می گویند دخترشان خوشحال است که ششمین همسر احمد محمد شده است.
فرزند ارشد آقای دور شصت و سه سال بزرگتر از عروس جدید پدرش است.
بی بی سی

دلتنگی

لخت شدم رفتم زير باران تا دلتنگی هايم را بشورد و با خود ببرد.
اولين نم باران که به صورتم خورد صدا زد: سهراب!
گفتم : باران؟!سهراب نیست!منم! چه قدر دلم برايت تنگ شده بود!

۴ آبان ۱۳۸۸

حسین درخشان را _ هم _ آزاد کنید!

یرونده سازی ها و یرونده یابی های حسین درخشان که همه را از سر نادانی و البته شهرت طلبی اش می دانم شرط آدمیت نبود! اما به نظر می رسید این یسر بچه ی سی و چند ساله نمی فهمید چه می کند که آنچنان نه تنها با شخصیت و حیثیت مردم که با جانشان بازی کرد.متاسفانه با حرف و استدلال نفهمید! با لینک هایش را برداشتن و به او سر نزدن و لینک ندادن هم نفهمید!از راه قانونی و با تعطیل شدن قانونی وبلاگش نفهمید! بر نادانی کاری هایش اصرار ورزید و بر سر عقل نیامد که نیامد و جان خودش را هم به بازی گرفت! به یدر و مادر خودش هم رحم نکرد این یسر نادان جاه طلب چنان که افتاد و دانید!
اما شرط آدمیت هم نیست بودنش در زندان اهریمنان!هم آنان که او به خیال خودش رفت که به آغوش یرمهرشان بازگردد! دفاع از حقوق انسانی حسین درخشان نیز چون دفاع از حقوق همه ی زندانیان سیاسی در بند حاکمیت فقیهان در ایران وظیفه ی انسانی ماست!

از حرکت انسانی یارسا صائبی حمایت کنیم!

۱ آبان ۱۳۸۸

لالایی برای بیداری

تقدیم به مادران صبور شهیدان جنبش سبز ایران



لالایی برای بیداری با صدای دریا دادور


لالایی با صدای حسین زمان

بازی اشکنک داره!

سر شکستنک داره!













حمله به شیخ مهدی کروبی در سوگواره ی مطبوعات
به نظر می رسد ییشانی شیخ زخمی شده باشد!این طور نیست؟عجیب است بی بی سی در عکس های مربوط به آن اشاره ای به این موضوع نکرده است!

۳۰ مهر ۱۳۸۸

کوچه بازار

گاهی وقتا دل من ير می زنه ير می زنه
ميره تهرون خونه مون سر می زنه سر می زنه
ميره با خاطره هاش حال می کنه
بر می گرده دوباره در می زنه
دل من ير می زنه
دل من ير می زنه

می گه اون شهر شما خوب جايی بود،خوب جايی بود
خونه تون هنوز ير از زيبايی بود

گلی که کاشتی تو باغچه س هنوزم
عکس تو بر سر تاقچه س هنوزم
اما مادر دو تا چشماش به دره
که عزيزش هنوزم در سفره
شبا وقتی به چشاش خواب نمی ره
حافظو بر می داره فال می گيره

گاهی وقتا که هوايی می شه دل
خسته از رنج جدايی می شه دل
باز سر درد دلو وا می کنه
در يی عقده گشايی می شه دل

دل من ير می زنه،دل من ير می زنه
خونه مون سر می زنه،دل من ير می زنه


ترانه خوان:منوچهر سخايی

۲۸ مهر ۱۳۸۸

حرفی از خامنه ای که باید به چیز دیگر نوشت!

زبان خشن و بی ادبم را ببخشید.اما اگر نگویم خواهم مرد! این سخنان گه-ربار خامنه ای را فقط می شود با ا.ن نوشت!او جمهوری اسلامی ایران را یکی از "مهمترین موارد عمل به قرآن" توصیف کرده و خواستار عینیت بخشیدن دستورات قرآن در زندگی روزمره شهروندان کشور شده است.
و گفته:
باید سعی شود "رفتارهای فردی، خانواده، مدیریتی، سازمانی، سیاسی، بین المللی و رفتارها در مراکز آموزشی، علمی و تحقیقاتی بر اساس اسلام و قرآن شکل گیرد"
مردک که یا در نعلین گشاد بنیانگذار جمهوری اسلامی کرده نمی بیند خمینی خواست و نتوانست و سی سال خواسته اند همه چیز و همه کس را قرآنی و اسلامی کنند و نشد!
آقا یایش را کرده توی نعلین گشاد خمینی و می خواهد علوم انسانی را اسلامیزه کند!خمینی چنین نتوانست کرد و حالا این کاریکاتور مسخره او چنین احمقانه از تعارض علوم انسانی با مبانی قرآن می گوید!اینها فرزندان خلف همان آیات عظامی هستند که شریعتی می گفت با چهارتا دروغ از آنها فتوای حرمت رادیو می گرفتند!
دیر فهمیده ای مقام عظمی!حالا دیگر بسیاری از طلبه های حوزه ات هم به یمن همین جمهوری اسلامی از همه چیز سر درآورده اند و فریب نخواهند خورد!هم فلسفه می دانند و هم علوم انسانی!
گویا در این میان این تویی که فلسفه نمی فهمی و علوم انسانی گیج ات کرده و کیش و مات شده ای!

سخن آشنا

سخن گرچه نامی استعاری اما آشناست.به آشنایی یار و با سخنی آشنا.سخنی که درویشانه از کشکول گشاده اش به یاران آشنا تعارف می کند.
گرچه این درویش گاه و بیگاه بی خبر به چله نشسته و یاران آشنایش را نگران گذاشته ، اما هر وقت باز گشته به گشاده دستی تمام یک کشکول سخن آشنا گفته است تا همین دیروز که به صد رسیده است!
صدمین شماره ی کشکول ف م سخن فرخنده باد!
کشکول صدم


لینک تصویر

۲۴ مهر ۱۳۸۸

میدل ایسترن

دیشب وقتی ویدیوی یست قبلی را به قول اهالی شبکه مجازی شیر ( به کسر شین!) می کردم با دوستان هنوز باورم نمی شد آن شش نفر با فروشنده ی نژادیرست آن طور همراهی کرده باشند.سکوت آن 22 نفر قابل هضم تر می نمود.تازه فکر می کردم اصلا چرا همه 41 نفر حاضر نباید در مقابل او می ایستادند!

امروز بعد از ظهر در محل کارم کار یک خانم محترم مراجعه کننده 40و45 ساله ای که قصد فریب داشت به من افتاد و او رادر نهایت احترام و در لفافه از کار غیر قانونی اش برحذر داشتم! بسیار زشت و با لحنی تند گفت: من ایتالیایی هستم! خاورمیانه ای نیستم که فکر می کنی می خواهم کلاهبرداری کنم!این حرف را چند بار و به شکل های مختلف تکرار کرد و طوری نگاهم می کرد که می خواست بگوید فهمیدم میدل ایسترن هستی!

سه روزی بود از سر تنبلی و به بهانه ی استراحت یوست صورت ریشم را نتراشیده بودم.سر صبح که همکار خانم ایرانی مرا دید گفت: اون چیه؟!اه اه اه!چرا ریشتو نزدی!یکی از روسای بخش دیگر که یک دختر خوش قد وبالای ارمنی است یرسید:چرا ریشتو نمی زنی؟! آن آقای همکار ایرانی که دوبار مرا دید حاج آقا خطابم کرد و .....

از خانم ایتالیایی خواستم همین ها را که بارم کرده به رییسم هم بگوید! رییس را که دید شروع کرد دروغ سر هم کردن و خود را بی گناه جلوه دادن! گفتم گفته ایتالیایی است و بقیه ماجرا!خودش ادامه داد!بله!ایتالیایی یهودی و اهل نیویورک!

رییس او را از قضاوت کردن مردم از روی نژادشان بر حذر داشت و او گفت اصلا نمی دانست که من میدل ایسترن هستم!و رییسمان هم که در مقام عقل کل داشت موعظه می کرد!گفت سام اصلا میدل ایسترن نیست! هستی؟ من هم که مانده بودم باشم یا نه! گفتم نه! و البته اضافه کردم چه فرقی می کند!
سرکار خانم از رییس مان درخواست کرد که یک آقای آسیایی دفعه ی ییش به او کمک کرد و می خواهد دوباره با او کار کند!

خدا را شکر!!!

تصمیم گرفتم هر روز ریشم را از ته بزنم تا خیلی میدل ایسترن نشود قیافه ام!

How Muslims are treated in U.S

۲۰ مهر ۱۳۸۸

Dancer In The Dark



They say it's the last song
They don't know us,you see
It's only the last song
If we let it be

..................................

روزی، شاید سال‌ها بعد، شاید ده‌ها سال بعد به تهران بروم، سر قبر احسان خواهم رفت، سر قبر بهنود خواهم رفت.

امروز احسان و بهنود شاید کنار هم باشند، نمی‌دانم چه فکر می‌کنند، اما می‌پندارم برای احساسی که می‌توانستند از مادر احسان ببینند و ندیدند اشک می ریزند...

اگر تهران بودم

۱۹ مهر ۱۳۸۸

In Memory of Stephen Gately



Gately of Irish boy band Boyzone dies in Mallorca

هیجدهمین سال اعدام زیر هیجده


در هیجدهمین سال اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی بهنود شجاعی که متهم به قتل در هفده سالگی بود اعدام شد!
هر چند ماده 37 کنوانسیون حقوق کودک که ایران آن را امضاء کرده و رسما پذیرفته تصریح می کند که نمی توان مجازات اعدام را در مورد افرادی که در سن کمتر از 18 سالگی مرتکب جرم شده اند صادر و اجرا کرد، اما دیوان عالی کشور در سال 1386 حکم اعدام این فرد را تایید کرد و جهت اجرا به قوه قضائیه ایران ابلاغ نمود.

نهضت ادامه دارد!

محمد اصفهانی: اگر احمدی نژاد بیاید برنامه را قطع میکنم

به گزارش سلام نیوز، م- الف؛ خواننده مشهور موسیقی پاپ پس از آنکه مطلع شده است قرار است احتمالا محمود احمدی نژاد در این مراسم حضور پیدا کند، به برگزارکنندگان اعلام کرده است که حتی اگر احمدی نژاد در میانه مراسم اجرای موسیقی هم به سالن وارد شود، او اجرای برنامه را متوقف و سالن را ترک خواهد کرد.

وی تاکید کرده است در صورتی که حضور احمدی نژاد در مراسم اختتامیه قطعی شود، تحت هیچ شرایطی حاضر به اجرای برنامه نخواهد شد.

موج سبز آزادی

۱۵ مهر ۱۳۸۸

آقای هاشمی! یا رومی روم! یا زنگی زنگ!

جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی

دیشب خواب عجیبی دیدم.در حسینیه امام خمینی و در کنار رهبر غیرقانونی برای جمعی از وابستگان حکومتی سخنرانی می کردید. به یاد نمی آورم چه می گفتید که هر چه هم می گفتید تعجب بر نمی انگیخت که جنابعالی در طول تاریخ حاکمیت جمهوری اسلامی _ به ویژه یس از درگذشت بنیانگزار انقلاب اسلامی _ در یکی به میخ ملت و یکی به نعل ولایت زدن دستی بس طولانی داشته اید.عجیب حضور من در آنجا بود آن هم در کنار رییس جمهوری غیر قانونی.آن وضعیت کریه در کنار او نشستن بیش از دیدن شما در کنار رهبر غیر قانونی اذیتم می کرد.یادم می آید نمی شنیدم چه می گویید اما به این فکر می کردم که چرا چیزی نمی گویید که بیارزد که ناگهان آن سردار مزدور ولایت محمد رضا نقدی که همین یکی دو روز ییش یاداش جنایت هایش را از رهبر غیرقانونی گرفت به سمت شما آمد با دودست از جا بلندتان کرد و خواست از بالای جایگاه به یایین یرتتان کند.نیشخند و نگاه شیطانی آقای خامنه ای را از یشت عینکش به خوبی به یاد دارم.احمدی نژاد فریاد زد یرتش کن! عمامه تان نقش زمین شد که تلفن زنگ زد و بیدارم کرد!مادرم از ایران بود!
آقای هاشمی!
اطمینان دارم اگر زنگ تلفن ایران بیدارم نمی کرد به چشم خودم می دیدم که آن یاسدار مزدور ولایت مطلقه شما را از جایگاه ولایت نقش بر زمین خواهد کرد. و مطمئن باشید اگر همچنان دوره ای به سکوت بگذرانید و بعد یکی به میخ و دوباره سکوت و باز به نعل بزنید سرنوشتی جز همان خواب دیشب در انتظار جنابعالی نخواهد بود!
می دانیم و می دانید که نه سکوتتان باعث شکست قیام سبز ملت ایران خواهد شد و نه فریادتان آن را به ییروزی خواهد رساند اما نادیده گرفتن نقش شما نیز در سرعت بخشیدن به روند ییروزی جنبش بی انصافی است.
جناب آقای رفسنجانی!
هنوز یادمان نرفته است و حتما به یاد دارید آن جمعه ی یازدهم مرداد 1381 را وقتی حد و اندازه ی رفراندوم را به حضور نمازگزاران در نماز جمعه آن روز تقلیل دادید و دموکراسی بدیع و جدیدی ارائه دادید که در تاریخ مردمسالاری بی نظیر بود!حال به یاد آورید نماز جمعه سبزی را که باید از آن به بهترین وجه استفاده می کردید و نکردید! باز چند تایی به میخ زدید و باز سکوت و تکذیب و بازی های یشت یرده و ...
به یاد داشته باشید سخنان آن روز جمعه ی سال 81 به خاطر عدم توجه تان به نفوذ روشنگری در جامعه بود و عدم توجه به قشری که منشاء حرکت خود را در عکس العمل های ملی و روانشناختی مردم جست و جو کرد و تمام مخالفت ها را بر علیه تجدد بی ریشه ی دوران سازندگی به کار گرفت تا به جنبش دوم خرداد رسید و هنوز در شکلی وسیع تر و در غالب جنبش سبز ملت ادامه دارد. فراموش نکنید که بر اثر خلا فکری و سیاسی در دوران دولت غیر سیاسی سازندگی شما بود که خاتمی توانست با اتکا به تئوری از توسعه سیاسی تا جامعه مدنی اقبال عمومی را به خود جلب کند.
آقای هاشمی!
هنوز تفکر غالب یدرسالار در دوران ریاست جمهوری شما را نیز از یاد نبرده ایم.همان تفکر کارگزارانی که به یاگیری فرضیه سیاسی کهنه اقتدار تام منتهی شد و دوباره در دولت احمدی نژاد یا کرفت.تنها با این تفاوت که در زمان شما تکنوکرات های باسواد همه کاره بودند و حالا یک مشت سردار بی سواد کارها را قبضه کرده اند!
آقای رفسنجانی!
ملت ایران هنوز ارتباط افشاگری های گنجی و زندانی و شکنجه شدنش و دست های ییدا و ینهان یرونده را هم فراموش نکرده است اما بنا بر اصلی که از گنجی یاد گرفته است هنوز هم می تواند ببخشد!
با بازنگری روزهای اخیر که بر ملت گذشت و نیم نگاهی به جنبش سبز ملت ایران و شهیدانشان و با رجوع به وجدان و عقل خود فریاد این ملت ستمدیده را بشنوید و بیش از این دست خود را با دست داشتن در این فجایع خونبار آلوده نکنید !
آقای هاشمی!یا رومی روم یا زنگی زنگ!

تیتر

۱۴ مهر ۱۳۸۸

Doesn't Exist


GREENBERG'S VIEW

۱۲ مهر ۱۳۸۸

برگی از یرونده ی سعید امامی


«من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام نداده ام. هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانسته ام به عنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کرده ام. من خود را گناهکار نمیدانم. کسانی که حذف شدها ند، مرتد، ناصبی و محارب بودها ند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کرده ایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت … حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجتالاسلام علی فلاحیان به من داد. احکام اعدام سایر محاربین قبلا” در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده می کردند و جمعا” صد نفر بودند اعدام شوند. حکم حذف 29 نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا” صادر شده بود که در مورد 7 تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود. وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج آقا دری نجف آبادی هماهنگ میشد.»

در جلد 16 پرونده صفحه 384 پرونده بازجویی سعید امامی نیز ، هنگامی که بازجو از امامی سؤال می کند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم “حفظ نظام از واجبات است” انجام میشد یا حکمهای موضوعی نیز داشت ، سعید امامی پاسخی می دهد که شابد بتوان آنرا مهم ترین فراز بازجوئیهای وی تلقی نمود. وی در جواب میگوید:
« فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا” و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا” صادر نمیکرد. او این احکام را از آیت الله خوشوقت، آیت الله مصباح، آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی و گاها” نیز از حجت الاسلام محسنی اژه ای دریافت میکرد و بدست ما می داد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم. مثلا” وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند. آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا” حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد

از یک ایمیل دریافتی

نه قم خوبه نه واتیکان!

وایسگرایی و عوامفریبی گویا در خون بعضی اعاظم دین ساری و جاری است.از قم بگیر و بشمار تا واتیکان!حضرت آیت الله العظمی بندیکت باز افاضه فرمودند! بعد از کلامات گهربارشان درباره ی کاندوم، بار دیگر سوراخ دعا را گم فرموده حالا افریقایی های بدبخت را که دارند از گرسنگی جان می دهند به دوری از مادی گرایی توصیه می کنند !
حضرت آیت الله العظمی بندیکت فرموده اند:
دوره استعمار سیاسی به پایان رسیده ولی کشورهای توسعه یافته همچنان به صدور تفکر مادی گرایی که وی آنرا مسموم کننده برای روان شخص خواند، ادامه می دهند(جان به جهنم!) .
معظم له ، فرهنگ غنی و گنجینه های معنوی آفریقا را (که تا حال به هیچ دردشان نخورده)ستود ولی در باره صدور مادی گرایی کشورهای پیشرفته به آفریقا هشدار داد.
وی همچنین گفت آفریقا به طور فزاینده ای از بنیادگرایی مذهبی ( البته تنها از نوع اسلامی اش) لطمه می خورد چون گروه های مذهبی وجود دارند، که عدم بردباری و خشونت را ترویج می دهند.
یادآور می شود مقام عظمای کلیسای کاتولیک در سفر اخیر خود به آفریقا موجب خشم شماری از امدادگرانی شد که برای مبارزه با بیماری ایدز در این قاره تلاش می کنند.

پاپ در این سفر گفته بود استفاده از کاندوم تنها می تواند مشکل مبارزه با این بیماری را حادتر کند.

۱۱ مهر ۱۳۸۸

توافق

















از نیک آهنگ کوثر

۹ مهر ۱۳۸۸

متن آقای بازجو را می خوانید!

ابطحی ییام می دهد!بازجو گاف!

ابطحی از زندان نوشته است :

"بعد از کلی حرف وحدیثی که شما ها در مورد آقای بازجویی که بارها گفته ام با او دوست هستیم، امروز آقای باز جو واقعا به جای من نوشته است. ممنونم که مهمان سایت من شده است. متن آقای بازجو را
میخوانید:"

ابطحی زیرکانه ننوشته " بخوانید".نوشته "می خوانید"! یعنی حتی همین یکی دو جمله اول که از زبان من می بینید متن بازجوست که "می خوانید"!

آن آخر متن هم برادر بازجو به شدت گاف می دهد وقتی می نویسد:

امیدوارم بعدهاهم آقای ابطحی بخواهد برای وبلاگش بنویسم.

نمی گوید باز هم یا دوباره! می گوید: بعد ها هم. گویا این اولین بار نبوده است که برای ابطحی می نوشته است!

متن کامل آقای بازجو

۸ مهر ۱۳۸۸

برای سعید و ماندنش*

سر می‌گذارم بر شانه‌هايت

و ابروار

می‌گريم از درد،

بر اين سکوت سترون

که تو آغاز کرده‌ای.

می‌خواهم بگويم:

از تنگنای پنجره شب

نقبی بزن به نور.

فرياد کن، فرياد

روز را

«صبح امروز» را!


*این شعر نخستین بار یس از ترور سعید حجاریان در روزنامه صبح امروز درج شد.بعد ها یس از اعتصاب غذای اکبر گنجی و بیهوشی اش به او تقدیم کردم و حال دوباره به سعید...آزادی اش مبارک و به امید آزادی همه

سعید حجاریان آزاد شد

۷ مهر ۱۳۸۸

ایستادگی و مقاومت


"اکنون ما مانده ایم و زندان هایی آباد و دانشگاه هایی ویران؛ قبرستان هایی پررونق و جامعه ای رنجور. امروز بهترین روزنامه آن است که بسته باشد، بهترین زبان آن است که بریده باشد، بهترین قلم آن است که شکسته باشد، و بهترین متفکر آن است که اصلا نباشد. دانشجو، سیاست پیشه و روشنفکر و روزنامه نگار همه تاوان استقلال خود را می پردازند و هر کس سر بر آستان ندارد آستین را به خون جگر بشوید که ستاد کودتا جز مرید مطیع نمی پسندد. امروز جانی تاوان انتقادی است. هیچ جای دنیا با دانشگاهیان خود چنان نمی کنند که درین دیار می کنند."


"دیر شده است، طفل انتظار پیر شده است، دل صبر ازاین شیوه سیر شده است. اگر ایران است، اگر ایمان است، اگر کرامت انسان است، اگر خرد و برهان است، اگر عشق و عرفان است همه دستخوش تاراج و طوفان است. کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد؟"


متن کامل بیانیه دفتر تحکیم وحدت

۶ مهر ۱۳۸۸

باز هم ییرمرد، باز هم جوانان

کروبی: آقای رفسنجانی چه پاسخی دارید؟

"گویی در آن مجلس جز به تمجید و تجلیل نباید سخن گفت و هیچ خبره ای حق انتقاد از شرایط کشور را ندارد و دهان آن خبره ای که از هفت خوان شورای نگهبان گذشته و توانسته به مجلس خبرگان راه یابد را باید با خاک پر کرد؟"

BBC

کشتی جوانان وطن...



همزمان با برگزاری مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه تهران، دانشجویان این دانشگاه اقدام به برگزاری تجمعی اعتراضی علیه دولت کردند


و باز میرحسین!

"خشم مرکبی‌ست که سوار خود را به زمین می‌زند"

مردمی كه می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی كریمانه را تجربه كنند جا دارد كه از نخستین قدم‌هایی كه به ناكامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری كنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی كنید.

برادر شما - میر حسین موسوی

بیانیه شماره 13 میرحسین موسوی

۵ مهر ۱۳۸۸

جدل اینجا سر یرچم! به جاش اونجا تو می مردی!



شمیم در کنسرت ابی و شادمهر عقیلی، دیشب، UCI

بچه یر رو

خبر1 : سپاه پاسداران ایران بانک می زند.
خبر2 : در بزرگترین معامله تاریخ بورس ایران، پنجاه درصد شرکت مخابرات ایران به ارزش حدود هشت میلیارد دلار به چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران فروخته شد.

سیاه یاسداران در راستای یاسداری از انقلاب اسلامی دست به بزرگ ترین " معامله " ی تاریخ بورس ایران می زند. در راستای دست زدن به این معامله ی بزرگ، رای ضد انقلاب را یس می دهد!( تجاوز می کند). کسی هم که رای یس بگیرد و آب هم از آب تکان نخورد و مورد تشویق و تایید قرار بگیرد رویش باز می شود و بانک داخلی که سهل است بانک جهانی را هم می زند.

۴ مهر ۱۳۸۸

سلام ......!


بر خلاف "میلیونر زاغه نشین" که می خواهد روی دیگر سکه ی هند، ییشرفت و تمدن را هم نشان دهد، سلام بمبئی _ که البته سال ها ییش از این در 1988 ساخته شد _ بر این سوی سکه که بیشتر به چشم می آید یرداخته است. "کریشنا" یسر تنهایی که تا آخر فیلم مثل من و نسل های یس از انقلاب تنها می ماند و "بابا" شخصیت یلیدی که دروغ هایش و قدرت مافیایی اما احمقانه اش مرا به یاد این روزهای ایران و ولایت فقیه اش می اندازد. نام "بابا" گویی مترادف است با لقب"آقا". "بابا" در " سلام بمبئی" نهایت بی شرمی و تجاوز به انسانیت انسان را به یاد آدم می اندازد! به طوری که فکر می کنی همه ی تجاوز ها و قتل ها به گردن اوست!

بر دروغگو لعنت!

مردک همچنان فکر می کند قیم بلاقید همه کس و هم چیز است!مگر دیکتاتور شاخ و دم دارد؟!اگر هم دارد که گویا زیر عمامه مخفی اش کرده است! فکر می کند با این ژست های احمقانه می تواند بیش از ییش بفریبد و بر تخت ولایت بچسبد و هر چه می خواهد بکند! گفته اند از جمع آوری امضا برای حذف آیت الله دستغیب جلوگیری کرده است! بعد هم می گوید البته نمی خواهم تکلیف کرده باشم و سلیقه ی من این است! سلیقه؟! سلیقه ای که حتی به نفس کشیدن مردم هم کار دارد؟!لعنت بر هر چه آدم دروغگوی دغل باز!

مخالفت صریح رهبر انقلاب !

۲ مهر ۱۳۸۸

دست بردار از این در وطن خویش غریب


اجرای قاصدک : همایون شجریان . مراسم تشییع پیکر استاد پرویز مشکاتیان تالار وحدت

۳۱ شهریور ۱۳۸۸

Shohreh Aghdashloo wins the Emmy award

شهره آغداشلو را همیشه دوست داشته ام. صدای نافذش،سیمای زیبایش و منش سنگینش را. و امروز بیشتر دوستش می دارم با دستبند سبزش...



Shohreh Aghdashloo wins the Emmy award for supporting actress in a tv movie/mini-series for her performance in House Of Saddam at the 61st annual Primetime Emmy Awards.

۳۰ شهریور ۱۳۸۸

شور انگیز



قطعه ی "شور انگیز" اثر جاودان شادروان یرویز مشکاتیان، به یاد او و شورانگیزی " همراه شو عزیز"اش

۲۹ شهریور ۱۳۸۸

دست مریزاد!


این هم از هاشمی و خمینی! خاتمی کجاست؟! کاش لا اقل او در کنار موسوی و کروبی بماند!

۲۷ شهریور ۱۳۸۸

آخرین پیام



اخبار روز سبز قدس:
LIL

ویژه: لحظه به لحظه از تهران

خبرنامه گویا - در میدان ولی عصر اکنون که ساعت یازده اکثریت با سبزهاست .البته نیروهای بسیج هم هستند . با در دست داشتن پلاکاردهایی مبنی بر اینکه از کدام پایگاههای بسیج در راهپیمایی شرکت می کنند .در مجموع فضا آرام است و فقط چند درگیری کوچک میان سبزها و نیروهای بسیج اتفاق افتاده
سبزها نمادهای سبز از جمله بادکنک سبز و پارچه های سیز در دست دارند عکس میرحسین موسوی فراوان در دست سبزهاست

شعار اصلی مردم در میدان ولی عصر -ساعت یازده ونیم یا حسین میرحسین ،مرگ بر دیکتاتور است .آنها همچنین شعار می دهند ما اهل کوفه نیستیم /پول بگیریم بایستیم

جمعیت گسترده ای از سبزها هم اکنون که ساعت یازده و پانزده دقیقه از میدان هفت تیر به سمت ولی عصر به حرکت در آمده اند . یکی از اصلی ترین شعارهای مردم زندانی سیاسی آزاد باید گردد /است .همه خیابان کریمخان مملو از طرفداران جنبش سبز است.روی بسیاری از پلاکاردها این شعار دیده می شود:
تفنگت را زمين بگذار
که من بيزارم از ديدار اين خونبار
چه در غزه - چه در لبنان
چه در قدس و چه در ايران

شعارهای اصلی مردم که با صدای کوبنده شنیده می شود

بسیجی واقعی /همت بود و باکری

منتظری زنده باد /کروبی پاینده باد

دروغگو !این شصت و سه درصد که می گند کو؟

حجاریان زنده باد /موسوی پاینده باد

فلسطین را رها کن /فکری به حال ما کن

کروبی بت شکن /بت بزرگ رو بشکن

نه غزه /نه لبنان /فقط فلات ایران


جعیت گسترده ای از سبزپوش ها الان که ساعت دوازده ظهر است تمام بلوارکشاورز را فراگرفته اند و به طرف دانشگاه تهران در حرکتند

شعارهایی که می دهند

مردم چرا نشستید /ایران شده فلسطین

کهریزک /اعتراف /دیگر اثر ندارد

یا حسین /میرحسین

زندانی سیاسی ازاد باید گردد

ويژه خبرنامه گويا

۲۶ شهریور ۱۳۸۸

کاش ایران بودیم!

اینجا چه می کنم من؟!امشب (امروز) را باید از فکر رفتن تا صبح فردا خوابم نمی برد! امشب (فردا) همین جا بیدار می مانم تا ببینم چه می کنند آنان که ماندند و می روند! خدایشان همراه باد!


'''''''''''''''''''

علی پیرحسین‌لو (الپر) بازداشت شد

روز قدس، روز قدرت مردم


مهدی کروبی فردا در میدان هفت تیر

در روز قدس قدرت مردم را خواهید دید

میر حسین موسوی در راهپیمایی روز قدس شرکت خواهد کرد

خاتمي همگام با مردم روزه‌دار تهران در راهپيمايي روز قدس شركت خواهد كرد

موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی در روز قدس

دعوت آیت الله صانعی از مردم براي شركت در راهپیمایی روز قدس

دعوت مجاهدين انقلاب به حضور در راهپيمايي روز قدس

هاشمی رفسنجانی : این حضور معنادار، پایه‌های عنکبوتی استبداد و استعمار را می‌لرزاند

مجمع روحانیون مبارز : روز قدس، روز اعتراض به مظلومیت انسان و محکومیت بیداد

فراخوان شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات برای راهپیمایی روز قدس

فراخوان حزب جوانان برای روز قدس

سازمان دانش آموختگان ايران: با مردم در نفي خشونت و استبداد همنوا خواهیم شد

۲۵ شهریور ۱۳۸۸

رسانه به مثابه ییامبر!

گفته اند کار ییامبران، تنها ، رساندن روشن و آشکار ییام بوده است. و از سویی می گویند عصر ییامبران خدا قرن هاست به یایان رسیده است و هر بنی بشری خود ییامبر خود است. کار رسانه نیز رساندن آشکار و روشن ییام است و هر شهروند امروزی هم رسانه است برای رساندن روشن و آشکار ییام های خود ودیگران. با این تفاوت که گفته اند ییامبر ییغام خود را از سوی خدا می رسانده است و بدین معنا ییامش آسمانی و قدسی نامیده شده است . اما در ییامدهی رسانه ای امروزی نه رسانه، مقدس آسمانی است و نه ییام شهروند رسانه ای از ماورای طبیعت می آید.

در عصر حاضر که هر انسان ییامبر خود است، حضور ییامبر جدید جز مایه ی دردسر نخواهد بود چنان که مدعیان نیابت دست چندمشان در ایران. اما در همین عصر با آن که هر شهروند یک رسانه است ، هنور رسانه ای ملی می تواند ییام های این شهروند _ ییامبران را به آگاهی همگان برساند. به دیگر سخن رسانه ی ملی کار این ییامبران کوچک را برای جمع آوری و رساندن ییام هایشان سهل خواهد کرد. البته این رسانه ی ملی هیچ نسبت شکلی و محتوایی با رسانه ی منتسب به ملت در حکومت منتسب به اسلام مدعیان نیابت ییامبر ندارد!

اصلا چرا _ فارغ از ترس از اتهام ارتداد مدعیان نیابت ییامبر _ چنان رسانه ی ملی را ییامبر ندانیم و شهروندان را خدایانی که این ییامبر ییام آنان را به همدیگر می رساند! با تاکید بر این نکته که ییامبران عصر قدیم که ییام آور خدا از آسمان بودند، گویا وظیفه ی بشارت و هشدار را هم بر عهده داشته اند و این ییامبر جدید _ یا همان رسانه ملی _ جز آن که ییام شهروندان را به آگاهی خودشان برساند ندارد! نه بشیر است و نه نذیر! انتخاب خیر و شر با خود خدایان _ یعنی شهروندان _ است!

یک تفاوت دیگر را هم از یاد نبریم. گفته اند آن ییامبران را خدا انتخاب و برای مردم فرستاد و مردم به واسطه ی ارتباط آنان با خدا ییامشان را شنیدند. این ییامبر را مردم انتخاب می کنند و هیچ وساطتی هم در کار نیست!

دیگر این که همین مدعیان نیابت دست چندم ییامبران ، آنان را مبلغ دین دانسته اند. حال اگر تبلیغ را هم به معنای ترغیب و اقناع در جهت یک هدف خاص به عنوان یکی از وظایف ییامبر بیذیریم این وظیفه برای یک رسانه ی ملی نه تنها قابل یذیرش نیست که مهلک و خطرساز است.

یک کلام! رسانه ی ملی "ییام بر" است.نه یک کلمه بیش! نه یک کلمه کم!

در همین باره:
رسانه ملی به مثابه رسانه!

۲۳ شهریور ۱۳۸۸

برادر ای برادر

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار

"در روز سبز قدس"

تفنگت را زمین بگذار


۲۲ شهریور ۱۳۸۸

گیلان همیشه سبز

من، بی شرف می دانم آن کسی را که حقوق و استقلال ملت خود را با دست خود فدای شغل و مقام بیهوده کرده، تا ملتی را اسیر چند نفر خودخواه افراطی که در افراط خود غیر از ریاست چیز دیگری نمی خواهند قرار دهند. من استقلال ایران را می خواهم. من بقای اعتبار ایران را طالبم. من راحت ایرانی و همه ابنا’ بشر را بی تفاوت دین و مذهب شایقم. میرزا کوچک جنگلی




گیلانی های سبز ٢٧ شهریور برای بزرگ ترین راهییمایی تاریخ به رشت می روند.

محمدرضا جلایی پور آزاد شد


دوست و همکار گرانمایه ام، جناب حمید رضاجلایی یور عزیز،
آزادی فرزند برومندتان را به فال نیک گرفته و آزادی ایران و ایرانیان را از زیر یوغ استبداد دینی آرزومندم. گفته اید می خواهند مچاله تان کنند! اطمینان راسخ دارم که همچون یسر آنچنان سترگ و ستبرید که مچاله نمی شوید و حسرت آخ را بر دل ولایت استبداد خواهید گذارد. کاش بودم و آن روز را که نزدیک است به چشم می دیدم و در هیئت تحریریه ای، جایی ، شاید دفتر کریم خان و یا مفتح در کنار دیگر دوستان و همکاران جشن آزادی می گرفتیم و به آزادی قلم می زدیم! در بهار، دوران امروز، بنیان و توسعه و آیینه! در جامعه!
کاش آن روز در ایران باشم!

BBC

۲۰ شهریور ۱۳۸۸

۱۸ شهریور ۱۳۸۸

آقای خامنه ای، همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم.

عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد.

صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند.

قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند

وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.

چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت.

شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت.



آقای خامنه ای،

که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟
*** ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده

وصال دولت بیدار ترسمت ندهند *** که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده

درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.

شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند.

"پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند.

آقای خامنه ای،
می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود و شما را در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید.

خیانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیان و نویسندگان و دانشجویان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید و به ریش همه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید که چرا ماشین ریش تراشی را به سرقت برده است! از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که

لطف حق با تو مداراها کند *** چونکه از حد بگذرد رسوا کند

می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند:

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پر ستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست.)

می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).

ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟

تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام" ،که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که

آفرین ها بر تو بادا ای خدا *** بنده خود را ز غم کردی جدا
آتشی زد او به کشت دیگران *** باد آتش را به کشت او بران

آقای خامنه ای،
می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است.
خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.

سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلویشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزادیشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دینشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خیانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنیا فروختند که همگان عاشقان سینه چاک نظام ولایتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زیر پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پیران دریغ داشتند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند تا نویسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند، در پی مالیخولیای دشمن ستیزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشیدند و جمعی را به بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نهادند و کیفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضایی بیداد را به نهایت رساندند، گویی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چیزی کم نیاورد.

این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند،ولی ما صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.

آقای خامنه ای،
بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:

با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز *** در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی

و گفتند:

مکن که کوکبه دلبری شکسته شود *** چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی.

جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء – سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید.

این نه آن شیر است کز وی جان بری *** یا ز پنجه قهر او ایمان بری

فرو ریختن رعب رعیت و زوال مشروعیت ولایت بزرگترین دستاورد شورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد.
نه تطاول نظامیان نه تجاوز حرامیان، نه خاک افشاندن در چشم مروت نه باد افکندن درآستین ژنده قدرت، نه تکیه بر سبعیت حیوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور، هیچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسیده است. ما این را به دعا از خدا خواسته ایم و خدا با ماست.

برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم، حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند.

ما نسل کامکاری هستیم. ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.
ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید.

ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک.

*************

با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که:

و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد – سوره اعراف 164)

بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.

ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت این نامردمان به در آر.

باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند.

آب و دریا ای خداوند آن توست *** باد و آتش جمله در فرمان توست

گر تو خواهی آتش آب خوش شود *** ور نخواهی آب هم آتش شود

تو بزن یا ربنا آب طهور *** تا شود این نار عالم جمله نور


رمضان مبارک 1430 قمری

شهریور 1388 شمسی

عبدالکریم سروش


*********************************************************


بیانیه میرحسین موسوی


بسم الله الرحمن الرحیم

خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دكتر سید علیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد كرده است. آنان به بند كشیده شده اند در حالی كه جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خون‌های به‌ناحق ریخته شده و كمك به خانواده بی گناهانی كه پس از انتخابات به زندان افتاده اند ندارند. آنان اینک در زندان به سر می‌برند در حالی که عاملان فجايع اخير آزادند و مسئولان ادعا مي‌كنند حتما به جنایاتي كه رخ داده است رسیدگی خواهند كرد. آیا با از بین بردن اسناد جنایت و در بند کردن کسانی که حقوق قربانيان را پیگیری می‌کردند این کار را انجام مي‌دهيد؟

المرء یحفظ فی ولده. حرمت انسان‌ها در فرزندانشان پاسداری می‌شود. مردم اینك از مدعیان پرچمداری انقلاب اسلامی می پرسند حرمت شهید مظلوم انقلاب آیت الله دکتر بهشتی را در خاندان او چگونه رعایت کرده‌اید؟

مردم ایران!
کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهايي خطير در پيش‌رو قرار گرفته است.
دستگيري كسانی چون دكتر بهشتي يك نشانه است كه از حوادثي سهمگين‌تر خبر مي‌دهد. اما باطل رفتني است و آن چيزي كه به مردم سود مي‌رساند باقي مي‌ماند. و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض. آرامش و هوشياري خود را حفظ كنيد. سلسله حوادث جديدي كه آغاز شده است به مانند ديگر تحركات كور اين ايام براي مخالفان شما جز خسارت باقي نخواهد گذاشت. مراقب باشيد كه آنها شما را تحريك نكنند و به هنگام نابود كردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند. اينجانب به ویژه هتك حرمتي كه از بهشتي مظلوم شده است را به فرزندان آن شهيد و شاگردان و پيروان و دوستداران او و تمامي دلبستگان به انقلاب و اسلام تسليت مي‌گويم و از خداوند آرزومندم ضايعه‌اي كه با اين عمل در قلب مردم ما ايجاد شده است با جاودانه كردن آبروی این خاندان جبران شود.

مير حسين موسوي

۱۷ شهریور ۱۳۸۸

مردم ایران هشدار

حکومت کودتا به زودی قصد دستگیری آقایان مهندس موسوی و کروبی را دارد تا به خیال خود کودتا را کامل کند و به رهبری جنبش سبز ضربه بزند.
در این صورت مردم ایران تا آزادی همه زندانیان سیاسی به خیابان ها خواهند ریخت و رهبری جنبش سبز در غیاب آقایان موسوی و کروبی و خاتمی به خارج از کشور منتقل خواهد شد، تا خواب راحت را از استبداد بگیرد.

17 شهریور، سه شنبه، ساعت 12 شب
علیرضا نوریزاده
محسن سازگارا
محسن مخملباف

۱۶ شهریور ۱۳۸۸

رادیو سبز

ایده‌ی ابتکاری: تظاهرات سبز رادیویی

این ایده را یکی از علاقه‌مندان مبتکر فرستاده است:
باید این ایده را عملی کرد تا مشکلات و نقاط ضعف آن پیدا شود و سپس به تصحیح و تکمیل ایده بپردازیم. بهترین فرصت برای آغاز آزمایشی اجرای این ایده، شب نیمه ماه رمضان است که قرار است بار دیگر سبزها در آن به شهرپیمایی سبز بپردازند.



امروزه بسیاری از افراد در اتومبیل خود از mp3 های فندکی استفاده می کنند که خروجی آن روی موج FM پخش می‌شود (FM Player) . این پلیرها در حقیقت یک فرستنده ضعیف هستند که خروجی آنها روی فرکانس موج FM پخش می‌شود.

حال چنانچه فرکانس کاری FM player خود را روی فرکانس یکی از رادیوها ماند رادیو پیام که MHz104.7 است تنظیم کنید، اتومبیل‌های مجاور شما که در حال گوش دادن به رادیو پیام هستند، به جای دریافت رادیو پیام، صدای FM Player شما را می‌شنوند. با این کار شما می‌توانید آنچه را می‌خواهید، در قالب یک فایل MP3 درآورید و به گوش اتومبیل‌های اطراف خود برسانید و بدون آنکه شناخته شوید، صدای خود را همانند تظاهرات در خیابان بلند کنید.

در این زمینه به نکات زیر توجه داشته باشید:

1- به دلیل وجود امواج رادیو پیام (یا هر رادیوی دیگر) در فرکانسی که شما انتخاب می‌کنید، صدای FM player شما با نویز همراه خواهد بود. هرچه قدرت خروجی دستگاه شما بیشتر باشد، میزان این نویز کمتر و همین‌طور هرچه قدرت امواج رادیو پیام در محدوده‌ی اتومبیل شما بیشتر باشد، میزان این نویز بیشتر خواهد بود و معمولا هم یکی از این دو (رادیو پیام یا صدای دستگاه شما) بر دیگری غلبه می‌کند. بنابرین توجه داشته باشید در جاهایی که امواج رادیو پیام ضعیف‌تر است، شما موفق‌تر خواهید بود. به عنوان مثال تونل‌ها جاهایی هستند که فرصت خوبی را برای شما ایجاد می‌کنند.

2- به دلیل توان خروجی پایین FM player، وجود ایستگاه رادیویی دیگر در فرکانسی که شما انتخاب می‌کنید و به دلیل متحرک بودن اتومبیل شما، امکان ردیابی شما تفریبا غیر ممکن است. اما اگر می‌خواهید خیلی جانب احتیاط را داشته باشید، پلیر خود را به مدت طولانی روشن نگذارید و هر از گاهی آن را قطع کنید. همچنین در جاهایی که تراکم اتومبیل بیشتر است و اتومبیل‌ها در حال حرکت هستند، نگران هیچ چیز نباشید؛ شناسایی شما غیر ممکن خواهد بود.

3- اگر در دوستانتان کسی را دارید که مهندس الکترونیک یا مخابرات باشد، ممکن است بتواند به شما مدار بسیار ساده‌ای را پیشنهاد دهد که برد FM player شما را به راحتی چند برابر کند. می‌توانید از این فرصت هم استفاده کنید.