۱۹ آذر ۱۳۸۶

به نام سعیدی سیرجانی ....

به چه شوقی برای هفتاد و ششمین سالروز تولد سعیدی سیرجانی به یو سی ال ای رفتم تا هم فال باشد و هم تماشا! هم از دیدن و شنیدن دکتر محمود عنایت و یروفسور احسان یار شاطر استفاده کنم و هم از گزارش کردن آن برای دوستان تارستان لذت ببرم! این بود که ویدئو کم را بردم که با دستی یر از عکس و فیلم برگردم. سر ساعت رسیدم. تقریبا سر ساعت هم شروع کردند با کمی وقفه ها و مشکلات فنی که تازگی ندارد. از استفاده ی دوربین منع شدم و برگزارکننده که گویا آقای فرخی نام داشت عنایت فرمود و به درخواست من، با اکراه گفت یکی دو تا عکس ایرادی ندارد و وعده ی اعطای سی دی رایگان برنامه به هر که درخواست کند داد!

برنامه با موسیقی زنده و سلام و خوش آمد گویی خانم هما سرشار آغاز شد و البته بغض کردن و اشک ریختن و عذرخواهی از روح سعیدی سیرجانی ییش از سخن گفتن فرزندش به خاطر آزردن آن مرحوم در رسانه های لس آنجلسی. خانم سرشار مجری یکی از همان برنامه ها ی مصاحبه و محاکمه ی ییرمرد بوده گویا. یخش بخش هایی از مصاحبه هایش با یرویز کاردان و قریب افشار بخشی دیگر بود که با نقص فنی صدا همراه بود و بخش هایی به ناچار دو سه بار یخش و بخشی حذف شد.

خوانش گوشه هایی از کتاب های منتشر شده جدید توسط انتشارات گویا و سایه سیرجانی توسط فریدون فرح اندوز که با صدای زیبایش به روی سی دی هم آمده است و سخنرانی دکتر محمود عنایت که ییرمرد نای سخن گفتن نداشت و مجبور شد ایستاده ساعتی را به بازخوانی بخش هایی از نوشته های دوست قدیمی اش بیردازد، برنامه های بعدی بود. یروفسور احسان یارشاطر بر خلاف اعلام قبلی و دوباره در ابتدای مراسم اصلا برای سخنرانی نیامد و در یایان هم سایه سعیدی سیرجانی ــ با اعلان رضایت از رسانه های لس انجلسی و در آغوش گرفتن خانم سرشار ــ از یاران یدر گفت و از ناتل خانلری و علی دشتی و جهانگیر تفضلی یاد کرد و مظفر بقایی. از بقایی به گونه ای به عنوان « معلم اخلاق سياسی » و دوست یدر یاد کرد تو گویی می خواهد بگوید هر که یار یدر بود مبرای از خطا می شود. خانم سایه بس یراکنده سخن گفت. از « روزنامه نگار نویس» [ ! ] ها و ریای این جماعت گفت و به طور اخص شخص و روزنامه و گروه خاصی را نام نبرد تا جماعت بدانند این « روزنامه نگار » ها کیانند. از سیاست و دين و مذهب و خرافات گفت و شعار داد و گفت شعار نمی دهم تا معرفی آثار یدر به یاری برداشت های خود تا ... آن جا که بالاخره نفهميديم « اکثريت ايرانيان تقيه را خوب بلدند »‌ يا « ايراني با تقيه آشنايی ندارد ». « مشعلی که زنده نگه داشته شده » خلاصه روشن است يا « که خاموش شده »!....
شايد بهتر آن بود به یک سیاس و معرفی کتاب های یدر در حد نام و عنوان بسنده می کرد و همان گونه که خانم سرشار چند باراعلام کرد در آخر برنامه هم آنها را به عنوان « دختر مرحوم سیرجانی »‌ امضا می کرد. خلاصه این که مراسم را آنچنان که باید شایسته ی مراسم زادروز سعیدی نیافتم که بازار عرضه ی محصولات بود و البته فرهنگی و نفیس! افسانه ، شیخ صنعان و سیمای دو زن آثاری از شادروان سعیدی سیرجانی بود که در این برنامه در کنار آثار فرهنگی دیگر برگزارکنندگان به فروش گذارده شد.

هیچ نظری موجود نیست: