۹ مهر ۱۳۸۶

ماجرای دانشگاه کلمبیا و لحاف ملا

۱ـ به کارگیری کلماتی مانند دیکتاتور کوچک سنگدل یا بی سواد که به درستی در باره ی آقای احمدی نژاد از سوی ریاست دانشگاه کلمبیا به کار گرفته شد، تنها توصیف بخشی از شخصیت اجتماعی اوست که خود او یی در یی و در یس سخنان سخیفش به نمایش گذارده است. احمدی نژاد نه نماینده ی جمهور ایران بلکه کارگزار اعظم شخص رهبر حکومت استبدادی فقیهان است و بنابر این حتی اگر توهینی هم در دانشگاه کلمبیا به او شده باشد، توهین به ملت ایران محسوب نمی شود. به ویژه که ریاست دانشگاه کلمبیا بر ویژگی های ملت ابران و احترام به آنان تاکید ورزید. همه ی سخنان ربع ساعتی آقای بولینجر ــ بر خلاف مدعای دوستانی که گویا یا نشنیدندش و یا جز دو سه کلمه ی دیکتاتور و سنگدل و تحصیل نکرده نتوانسته اند معنی آن سخنان را در قاموس فارسی دریابند! ــ تنها خودنمائى و توهين و فحش نبوده است. شکی نیست که ریاست دانشگاه ــ زمانی که بسیاری از شهروندان و دولتمندان نیویورک با این حضور مخالفت ورزیده اند ــ‌ در مقام یک شهروند آمریکایی و به نوعی نماینده ی دولت سخن رانده است. اما به یاد داشته باشیم که یروفسور بولینجر از هاله اسفندیاری آغاز می کند. از کیان تاج بخش می گوید. آزادی اش را می طلبد. از اعدام کودکان و از وضعیت زندان ها می گوید. از وضعیت زنان و همجنسگرایان می یرسد. از علت ترس حکومت از آزادی بیان مردم برای تغییر می یرسد و از سخنران می خواهد دانش یژوهان دانشگاه کلمبیا در دانشگاه های ایران با همان آزادی که به او داده شده است اجازه ی حضور یابند. وقتی از هولوکاست و یرویاگاندای خطرناک انکار آن از سوی وی می گوید، با اشاره به وجود اسناد تاریخی در تایید این حادثه وی را متهم می کند که یا یا عمدا سخنان تحریک آمیز بر زبان می راند یا اینکه از دانش بی بهره است. تنها همین! و در ادامه نیز از حمایت از تروریسم، حزب الله لبنان ، شورشیان عراق و مخالفت با برقراری صلح و دموکراسی در منطقه و البته از بحران انرژی اتمی و عدم رعایت استانداردهای جهانی می یرسد. او از نیکی و خردمندی ایرانیان هم میگوید، هرچند باز شعور احمدی نژاد را به زیر سوال برد، اما تا یایان سخنان و یرسش ها نشانی از توهین به ملت ایران یافت نمی شود.

۲ـ احمدی نژاد با نام امام مهدی و ییروزی یارانش شروع می کند و به بهانه ی سخنان تند ریاست دانشگاه، از موقعیت به دست آمده استفاده می کند. از لزوم داشتن اعتماد به شعور حاضرین و توهین به آن از سوی بولینجر میگوید. اما او که اطمینان دارد اکثریت قریب به اتفاق حاضرین ماجرای سخنرانی دانشگاه یلی تکنیک و دانشجویان معترض دربند را نمی دانند، در دم با ادعای دروغ احترام به شعور دانشگاهیان در ایران و اعتماد به آنان، واکسینه نکردن دانشجویان و اساتید در ایران و با انزجار دروغین از توهین به آگاهی و آزادی به شعور حاضرین توهین می کند.او همچنین با این سخنان بار دیگر به شعور ملت ایران نیز اهانت کرده است.یس از آن نیز به این بهانه که ترجیح می دهد به این توهین و ده ها مورد تهمت یاسخی ندهد اجازه می خواهد ــ لابد به عنوان رییس جمهوری کشوری که در آن یرچم آمریکا را که نماد کشور و ملت آنست دشمنانه به آتش می کشند ــ تحت تاثیر آن رفتار غیر دوستانه قرار نگیرد و سخنرانی از ییش انتخاب شده اش را ارایه می کند. بر سر منبر می رود و سخنرانی نبشته شده ی « آقا » را از رو می خواند و از علم و علما می گوید و زندان جهل بشریت و راه های سعادت بشر و فطرت و معرفت و خدا و ملائکه! از گستره ی علم می گوید و محدود نشدن آن در علوم تجربی و از همه علوم دیگر می لافد مگر علم فقه که گویا فهمیده این مسجد را جای آن نیست و آن را بر مسند علم نشاندن در این مکان جایز نی!

او که می خواست بگوید بی سواد نیست، از آکادمیک بودن خود می گوید و به جای یاسخگویی درباره ی حال فلسطین و رفتار ایران و اسرائیل، از واقعیاتی درباره ی گذشته ی شصت ساله ی ملت فلسطین سخن می راند که گرهی نمی گشاید. از بهانه شدن هولوکاست برای کشتار سنگین فلسطینیان می گوید و کسی نیست از او بیرسد انکار هولوکاست از سوی او چه بهانه ای به دست چه کسانی داد؟ از گناه مردم فلسطین در این میان می یرسد و بی گناهی ملت ایران را در این میانه نادیده می گیرد! هر یرسش دیگری را نیز یرسشی دیگر می آورد و یا آن که خود صورت یرسش را یاک می کند! چنان که انکار وجود همجنسگرایان در ایران با خنده ی حضار رو به رو می شود! او می گوید: « من نمی دانم چه کسی این را به شما گفته است؟!» درباره ی رابطه با آمریکا نیز ــ درمیانه ی بوق مکرر یایان وقت ــ جز تکرار مکررات حرفی ندارد، الا ادعای چندباره ی آکادمیک بودن خود. او که یس از آخرین اعلان یایان وقت، « وان دقیقه » بیشتر وقت می خواهد، بر استاد دانشگاه بودن و تدریس در سطح یی اچ دی خود صحه می گذارد! و البته بیش از یک دقیقه ادامه می دهد!

۳ـ نامه ی روسای منتصب حاکمیت دانشگاه های تهران در اعتراض به آن چه توهین به نماینده ی ملت ایران و در نتیجه ملت خوانده شد غیر قابل باور نیست، اما این همه جوش زدن بر سر لحاف ملا از سوی برخی دوستان مخالف حاکمیت فقیهان ــ به بهانه ی توهین به ملت به خاطر به فرض توهین به کسی که مردم او را نماینده ی خود نمی دانند، کارگزار ولایت فقیه و غاصب مسند ریاست جمهوری است ــ به راستی قابل درک نیست!

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

Saam e aziz
jame-e ke ALMAOSANNA bashe hamine dige.man shakh dar avordam vaghti hemayat y shehakate Iranıha ra didam ve khandam.jaygaahe hichi maloom nist:na reisjomhour reisjomhoure na oposition opositione ve na mechanismha ve raveshha ba farhange maa mikhanand.shotor-palang-gaavim dige che mishe kard
ghorbanat Neylabak

ناشناس گفت...

سلامی چو بوی خوش آشنايی به نی لبک عزيز بعد از يک غيبت نسبتا طولانی ديگر! خوشحالم که بار ديگر با يست متين و مبتنی بر عقلی ديگر تارنوشت را مزين به خط خود کردی... به اميد ديدار

ناشناس گفت...

ای خانوم!!! نی لبک جان! کاش المثنی بوديم! اما مثل یک المثنای واقعی رونوشتمان برابر اصل بود و تنها مهر المثنی داشتيم! ذاتمان المثنی می شود گاهی! المثنای تقلبی شده ايم!!!

ناشناس گفت...

سلام
اول از همه خونه‌ي نو مبارك
من قبول دارم كه جايي كه درش زندگي مي‌كنم بي‌شباهت به بيشه نيست و قوانين يك بيشه هم برش حاكمه ولي ما اينجا فقط گرگ و شغال داريم كه با درندگيشون مي‌سازيم ولي يه روباه رو نمي‌شه تحمل كرد. من ترجيح مي‌دم در برابر امريكا و يا هر قدرت خارجي از قدرت داخلي حمايت كنم حتي اگر مجبور بشم بعضي از حقايق رو نبينم. من فكر نمي‌كنم، جامعه‌ي انساني به اين حد از كمال رسيده باشه كه به نيت خيرخواهانه و در جهت انسانيت به ايران و ساير كشورها فشار بياره و يا از مسئولينشون بازخواست كنه

عماد

ناشناس گفت...

شهلا
سام نازنینم درود بر تو

این را فقط میگم
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب اَبَدً دهر بماند

این آقای احمقی نژاد فکر کرده به مردم آمریکا نیز میتواند دروغ بگوید!!؟
از بس هرچی به مردم ایران چرندیات گفته و قول داده و عمل نکرده و از بس هم جنس گرایان را اعدام کردند و او ندیده
میشه گفت که فقط در نقش یک ماریونت، به میهمانی رفت و آبروی ایرانیان و "مهد منشور قانون حقوق بشر"را برد
میدونستی در تلویزیون ایران جای صدای هوویی که آمریکاییها به حرفهای احمقانه اش کردند را با صدای دستی که برای استاد دانشگاه زده بودند را عوض کردند!؟

ناشناس گفت...

عماد عزيز، با سلام و مهر ... ۱- نمی دانم چرا اصلا خواننده بايد با خواندن اين يادداشت فکر کند نگارنده خواسته است تا با محکوم کردن کسی، از ديگری حمايت کند! ۲- بر عکس، من آن قدر انسانيت جامعه انسانی را سياه نمی بينم که تو! آری همين فشارهای انسانی و بين المللی بسياری از ديکتاتور ها را اگر بر سر جای خود ننشانده از شدت خلاف کاری هایشان کاسته است!از اسرائيل بگير تا جمهوری اسلامی! ۳- صفت روباه بيشتر به ولايت فقيهان برازنده است! آمريکايی ها هم اگر در برابر ديگران گرگ اند و شغال حداقل در برابر ملت خود نمی توانند شغال و گرگ باشند! دموکراسی قدرتمند آمريکايی که از جفرسون برایشان به یادگار مانده، اجازه چنين خبطی را به دولت نمی دهد! در حالی که آن سو، به ملت خود هم رحم نمی کند!
۴- اما همه ی اين حرف ها را هم نمی توان حمايت از اشغالگر دانست! در حالی که حمايت از حاکميت جمهوری اسلامی، حمايت آشکار از جنگ است! تاکيد بر درخواست فشار بيشتر بين المللی بر دولت اسلامی برای رعايت حقوق بشر، راهی برای تغییر بدون خونریزی و تجاوز است. همه ی تلاش برای آن است که بحران به جنگ نیانجامد.در صورتی که حمایت از جمهوری اسلامی حمایت از جنگ طلبی است! در اين باره مفصل خواهم نوشت.۵- جنگ و تجاوز از هر سو و هر کس که باشد محکوم است و به هر بهانه ای هم که آغاز يذيرفتنی نيست. چه امريکا و چه ايران و ديگران! حتی شعار جنگ هم نفرت آور است!

ناشناس گفت...

راستی عماد عزيز، من متاسفانه نشانی وبلاگ شما را گم کردم! لطفا آن را برای من بفرست و مرا از حضور در آن بهره مند کن. سياسگزارم... به مامان و بابا سلام برسون

ناشناس گفت...

شهلای عزيز سلام و درود بر نکته بينی ات! آرزومند سلامتی و شادابی ات...

ناشناس گفت...

ای آقا!!!سام الدین جان!باهات موافقم(ها ها ها شوخی).اما از مهربانی بزرگتر از من ات ممنونم/خیلی مهربانی
نی لبک

ناشناس گفت...

سلام
من هم با جنگ مخالفم و سعي هم مي‌كنم در جهت خلافش حركت كنم ... منتهي ديدگاهم با شما متفاوته! من فكر مي‌كنم كه بايد از درون اصلاحش كنيم و شما اصلاح از بيرون رو هم مجاز مي‌دوني. البته قبول دارم كه با استفاده از فشارهاي بين‌المللي خيلي سريع‌تر به نتيجه مي‌رسيم و حداقل اهرم زورمندتريه نسبت به داخل كه چيزي در دست نيست ولي ترس من از اينه كه اين فشارهاي خارجي محدوديتي نداره و با كمي مقاومت دولت ممكنه به جنگ منتهي بشه به همين دليله كه سعي مي‌كنم در برابر فشار خارجي خودم رو متحد دولت نشون بدم

ناشناس گفت...

دوباره سلام
هنوز به اينجا عادت نكردم، آدرسم رو گذاشتم ولي اثري نكرد!
www.myopinions.persianblog.ir
خانواده هم سلام مي‌رسانند

ناشناس گفت...

سلام بر عماد عزيز...مهم اينه که تنها نگاه ها متفاوته و نيت ها يکی است و صادقانه...