حميد کجوری نويسنده وبلاگ «ناخدا ميداف»، مردی که بارها از چنگِ طوفانهای بزرگِ اقيانوسهای جهان گريخت، يک تنه جنگيد و به سلامت خود را به ساحل شهر هامبورگ آلمان رسانيد، سرانجام تسليم نسيمی گرديد به نام سکته.
در آخرين دقايق شب بيستم مارس، دقيقاً در خلاء زمانیای که نه اسفندماه بود و نه فروردين ماه، ناخدا حميد احساس کرد که در ميان گردابی به دام افتاده است که ديگر نمیتوان از آن رهايی يافت.
مردی که ارزش لحظهها و ثانيهها را خوب میشناخت و در زمان میزيست، مردی که در زندگی پرماجرايش بارها و به تجربه دريافته بود که فاصله ميان مرگ و زندگی، ثانيهای بيش نيست؛ مرگ، چنين مردی را تنها میتوانست در خلاء زمانی به دام اندازد، که انداخت.
گرچه مرگ او را در چنين فضايی به دام انداخت، اما ناخدا حميد، در همان خلاء زمانی هم تلاش کرد تا زمان را از دست ندهد. فرياد کشيد. همسرش شتابان خود را به اتاق کار او رساند. با لبخندی که يار غارش به درستی هنوز نمیداند که آنچه را با چشمهايش ديد، لبخند بود يا فشارهايی ناشی از درد سينه؛ لحظهای به چشمهای همسر خود خيره شد و گفت اين پيام را از جانب من به دوستهايم برسان:
وبلاگنويسان، برای هميشه خدا حافظ!
حسن درویش یور
۱۹ فروردین ۱۳۸۹
سفر ابدی ناخدا
. سام الدين ضيائی . ۰۲:۰۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
روانش شاد و یادش گرامی باد.
ارسال یک نظر