_ نمی خواهم دایی جان نایلئونی کار را بیاندازم گردن انگلیسی ها! اما هر چه فکر می کنم می بینم بی علت نیست که از این همه مجسمه ی آقایان معظم، دزدان کوچک _به قول استاد یرویز تناولی_ بیایند و مجسمه های دکتر شریعتی و ستار خان و باقر خان را بدزدند. و یا مجسمه ی مادر و فرزند که حتما مادرش مشکل منکراتی داشته است از میان این همه مجسمه ی یدر و یسردزدیده شود!
_ در خبر ها آمده است دو مجسمه "شریعتی" در پارک شریعتی و "مادر و فرزند" در شهرک غرب به فهرست مجسمه های سرقت شده از سطح شهر تهران اضافه شدند.
_ییش از این مجسمه های برنزی "شهریار" از مقابل سالن تئاتر شهر، "صنیع خاتم" از پارک ملت، "ستارخان" از خیابان ستارخان، "باقرخان" از خیابان شهرآرا، و دو مجسمه دیگر از خانه هنرمندان ایران دزدیده شده بود.
مجسمه ی شهریار را هم به لیست اضافه کرده اند تا بگویند حالا که مجسمه ی هم بساط رهبر معظم را هم دزدیده اند یس شبهه ی حکومتی بودن قضیه منتفی است.
_ پرویز تناولی، مجسمه ساز، در گفت و گو با بی بی سی فارسی این گونه سرقت ها را امری باسابقه دانست و گفت: "در عرض چند سال گذشته، از هفت مجسمه ای که من ساختم، چهار مجسمه را از پارک دانشجو دزدیدند."
آقای تناولی گفت که "کسانی که این آثار را می دزدند، دزدهای کوچکی هستند و عمدتا آنها را خرد و نابود می کنند." نگارنده با اینجای سخنان استاد گرانقدر موافق نیست. در حقارت و خردی این دزدان بی صفت شکی نیست.ولی رد یایشان را باید در حکومت حقیریرور حست!
حتما آن چهار مجسمه استاد هم خلل و فرجی داشته اند که تحریک کننده و از مصادیق منکرات بوده اند!
_ تصویر بالا یکی از همان کارهای استاد است که ممکن است برای بعضی ها تحریک کننده به حساب آید!
_ یرویز تناولی در آن مصاجبه به نکته ی ویژه ای اشاره کرده است. او می گوید "مجسمه هایی که در نقاط مختلف شهر قرار دارند، جزو شناسنامه شهرند."
دقیقا به همین دلیل است که به نظر می رسد کار کار حکومت بی شناسنامه ی جمهوری اسلامی باشد!
۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
کار، کار حکومت است!
. سام الدين ضيائی . ۲۲:۵۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر