دیروز دو مرد نه خیلی جوان ــ یعنی ییر تر از من ! ــ با دختر بچه ای سه ساله و بسیار دوست داشتنی به محل کارم آمده بودند. دو مرد شیک یوش تر و تمیز و بسیار مبادی آداب و محترم. دختر بجه هم آن قدر شیرین زبان و دوست داشتنی که نگو و نیرس! کلی با دخترک سرگرم شدم و به یاد فسقلی های توی آن موسسه ی زبان در تایلند از شیرین کاری هایش لذت بردم. متوجه شدم دخترک هر دوشان را Dady صدا می کند. توجهم جلب شد و وقتی نگاهی دوباره به دو مرد انداختم از بعضی ظواهر امر دریافتم که باید Gay باشند. من که خوانده و شنیده بودم که طی شرایط بسیار سختی همجنسگرایان زن یا مرد می توانند فرزند خوانده داشته باشند بسیار کنجکاو بودم بفهمم آیا این دختر بچه ی سبز و چابک، واقعا دویدره است یا فقط این دو مرد به ظاهر همجنسگرا را به دلیلی دیگر یدر صدا می زند! نشد که بیرسم! درواقع رویش را نداشتم!
گذشت و امروز که آن دو بار دیگر ــ با همان دخترک زیباروی شیرین زبان ــ برای تکمیل همان کار دیروز مراجعه کردند بیشتر تحویلشان گرفتم و برای انجام درخواستشان سنگ تمام گذاشتم و نیم ساعتی وقت صرف کارشان کردم. از من خیلی تشکر کردند و این بود که وقت را مغتنم دانستم، دل به دریا زدم و از کنجکاوی ام گفتم و این که می خواهم بیشتر در این مورد بدانم و آیا اصلا دخترک فرزند خوانده شان هست یا نه! این را هم گفتم که اصلا نمی دانم کار درستی می کنم یا نه که به عنوان یک آدم بیگانه وارد حریم زندگی خصوصی شان می شوم. بسیار محترمانه برخورد کردند و گفتند از این که بتوانند ثابت کنند که هم جنسگرایان در شرایطی مساوی و با حقوق مساوی با دگر حنس خواهان می توانند والدین خوبی برای فرزند خوانده شان باشند خوشحال خواهند شدو بسیار در این باره سخن راندند. از علم و تاریخ گفتند تا دین و خدا!
نگاهی که این دو مرد از زندگی و فرزند داشتند نگاه شگفت انگیزی بود. مثل نگاه مادر ــ یدر ــ انه شان به دخترک! باور نکردنی بود اما این اتفاق افتاده است! کودکانی هستند که دو یدری و يا دو مادری را تجربه می کنند! و مردان و زنانی اینچنینی یدری و مادری را!
نگاه شما ــ از درون و بیرون جامعه، سنت و دین ــ در این باره چیست؟
۸ آبان ۱۳۸۶
دختری که دو یدر داشت !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵۵ نظر:
دختری که دو پدر دارد و مادر ندارد الگوی رفتار زنانه را از که بیاموزد...عشق ورزی را از که؟
اینکه دو مرد بتوانند دختر کوچولویی را بزرگ کنند عجیب نیست اما مراحل رشد روانی طبیعی را بعید است طی کند.
من "با آن دیدگاهی که از من می شناسی" موافق نیستم
21mehr.com شهلا
این دو پدر شیک پوش و مهربون حتمن فکرهایی برای زن شدن دخترشون فکرهایی کردند که با احساس زنونه بزرگ بشه و خوشبخت.
دکتر جان، کامنت اولی که گويا آن هم از شما بوده نمی دانم خودت حذف کردی يا خود به خود حذف شده! لطف کن و اگر خودت حذف نکردی دوباره زحمتش را بکش!کمی هم دست و دل باز تر بنويس تا از آگاهی ات بيشتر بهره مندمان کرده باشی.سياس
شهلا ی عزيز و مهربان،درود بر شما... بيشتر بنويسيد برايمان
سام عزيز با تمام احترام به همجنس گرايان ولی من دو مادر يا دو پدر داشتن رو قبول ندارم. فعلا که نرم غالبجوامع، داشتن يک مرجع مونث(مادر) و يک مرجع مذکر (پدر) است. به نظرم کودک نياز داره که با اين دو موجود کاملا متفاوت در رفتار و احساس و گفتار و غيره بزرگ بشه. شايد بايد منتظر باشيم تا ببينيم چه بلايی سر اين کودکان خواهد آمد و آيا کمبودی از نداشتن يکی از اين مرجع ها خواهند داشت يا نه؟
سام عزیز
کامنتم تکراری بود حذفش کردم.
با اجازه به نوشته ات لینک دادم
من با واگذاری خضانت اطفال به هموسکسوال ها مخالفم.
نارخاتون عزيز سياسگزارم.کاش بيشتر می نوشتيد. گوشزد جان متشکر از نظر و لينک... کمی بيشتر برامون وقت بذار دکتر!
به نظر من مهم نه جنسیت والدین ،که نوع رابطه آنان با فرزندشان می باشد.خوشبختانه در جوامع غربی الگوهای خارج از خانواده به هنگام و همزمان با بلوغ فرزند زیادند که مشکل الگوگیری به نظر من پیش نخواهد آمد.
به لحاظ فیزیولوژیک هیچ انسانی نیاز برای کامل شدن به الگو نیاز ندارد آنچه مورد نیاز است الگوی نقشهای اجتماعی است .در مورد موضوع اخیر یعنی نقشهای اجتماعی مگر ذاتی وجود دارد که به عدم تغییر آن اصرار داریم؟!
چه اشکالی داره برای کسانی که میخواهند و می توانند نقشهای جدیدی تعریف بشه؟ به خصوص که موضوع ،پذیرش سرپرستی کودک بی والد است.
نی لبک
من که هیچ اشکالی در این کار نمی بینم. درحال حاضر هزاران هزار کودک بی سرپرست در پرورشگاهها و میلیونها کودک تک سرپرست تحت نظارت یکی از والدین در دنیا داریم. اگر تحت سرپرستی یک جنس بودن سبب رشد ناسالم روانی فرد می شود، سالانه میلیون میلیون فرد ناسالم روانی از این دوطریق دارد وارد فاضلاب عالم می شود! حال بگذار چهارتا و نصفی هم ازاین طریق وارد شود! به کجای دنیا برمی خورد؟
گذشته از این که من چندسالی است که دیگر زن و مرد بودن را به هیچ عنوان تحت قالبهای تعریف شده ی عرفی و رایج قبول ندارم. به عبارتی معتقدم "زن" و "مرد" فیزیولوژیک داریم اما سایکولوژیک نه! ولی حتی با وجود پذیرش این امر هم از آنجا که در بسیاری از زوج های هموسکسوال یکی از آنها خصوصیات رفتاری ای دارد که در عرف به آن زنانه می گویند و دیگری برعکس، بنابراین حتی با پذیرش وجود زنانگی و مردانگی سایکولوژیک هم باز عموما مشکلی از این بابت در این قبیل خانواده ها نباید رخ نماید/
الهه
تکبیییییییییییییر الهه جون
ها ها ها
نی لبک
كامنتهاي مطلب نگاه درستتري به اين قضيه داشتند .
حالا یعنی چی:))
خب نمیشه دیگه مگه اینکه قاطی کرده باشن اونو!!
اما از شوخی که بگذریم موضوع جالبیه
اینکه وقتی این دختر بزرگتر شد چی فکر میکنه و به زندگی چه دیید خواهد داشت
آره
و اینکه زنانگی رو از کی یاد می گیره و اصلا آیا الزامیه که یاد بگیره؟
نمی دونم
واسه منم اینش جالب بود
نقش مادر رو کی براش ایفا میکنه
بالاخره یه مادری هم این وسط مسط ها بوده
شاید هم علم اونقدر پیشرفت کرده که مرد ها حامله میشن
اینکه زنانگی رو از کی یاد می گیره و اصلا آیا الزامیه که یاد بگیره؟
غصه این رو نخور بچه های امروزی ماشاللا دارند اونم 1000 تا
آره مادری که فکر میکنم فقط اونو به دنیا آورده
اينجور واگذاريها در كشورهاي اندكي اتفاق ميفته و با نظر مشاورين و بررسيهاي بسيار توام هست .
نقش پذيري كودكان تا حدي تابع مسائل اكتسابي و دربخش بيشتر تابع محيطه . يعني همان نقش مادرانه يا پدر گونه . روانشناسي كودك موافق چنين برداشتهايي نيست و اين با رشد طبيعي و نرمال كودك در فضاي طبيعي فاصله داره و ايجاد ش نياز به اموزش به اين نوع افراد ( همجنس خواهان ) داره.
بهر حال چون خود اين نوع گرايشهاي غير معمول نوعي اختلال بحساب مياد نمي تونه مبناي ايجاد يك خانواده معمول باشه و هنوز در مراحل مشاهده است .
چنين والديني ( اگر بشه نام والدين براش گذاشت ) نمي تونن دو نقش متمايز جنسي رو براي فرزند خوانده شون ايفا كنند چون كودك هم براي پذيرش چنين نقشي بلوغ فكري يك بزرگسال رو نداره و براش قابل درك نيست .
با تشکر از نی لبک عزيز و خانم الهه، کامنت های يس از آنان تا کامنت بيستم از محل لینک سايت بالاترين به این مطلب منتقل شده است.
با سياس از همه ی دوستان بالاترين
اول یه دونه از اون خنده دندونی ها تقدیم به نی لبک جون
بعد ضمن تشکر از جناب ضیایی می خواستم این را هم اضافه کنم که به چه دلیل باید معتقد باشیم که سیستم و الگوی تربیتی رایج ِ فعلی لزوما "بهترین" شیوه و الگوست!؟ از کجا معلوم کودکی که تحت سرپرستی دو فرد همجنس تربیت می شود و رشد می کند انسانی خارق العاده با توانمندیهای جدید و دیدگاههای جدید فراجنسیتی به انسان نباشد که خود مقدمه ای برای کشف نیروها و خلاقیتها و تواناییهای ذهنی و جسمی جدید در وجود انسان باشد!
الهه
سلام
به دعوت دوستم نیلبک به اینجا آمدم و مطلب شما را خواندم. شهامت و باز بودن شما برای بیرون آمدن از قالبهای متداول جامعه و فرهنگ مقتدر و تکساحتی «دگرجنسگرایی اجباری» و پذیرش نوع دیگر دیدن دنیا برایم بسیار زیبا و آموزنده بود. وبلاگ «شبنم فکر» سال قبل تحقیقی در اینباره کرد و بنام «والدین همجنسگرا» منتشر کرد که شاید بد نباشد در اینجا به آنهم لینک دهید
با مهر
شاهرخ رئیسی
http://shabnamefekr.blogspot.com/2004/11/blog-post.html
مطلب شبنم فکر در باره والدین همجنسگرا
نی لبک
سلام. بسیار مطلب جالبی بود. متاسفانه انرژی من در بالاترین تمام شده. اما وقتی انرژی به دست بیارم بهش یک مثبت می دهم.
من خودم یک لزبین هستم. اتفاقا به نظر من دو پدر یا دو مادر داشتن خیلی هم جالبه. من یک سؤال دارم. الگوهای کودکان چه کسانی هستند؟ فقط والدینشان؟ نه. ما خودمان وقتی بچه بودیم از خیلی از هنرپیشه ها ورزشکاران یا خوانندگان تقلید می کردیم. خود من دختری بودم و هستم که روحیات مردانه داشته و دارم. (اما از جسم خودم که جسم یک زن است خیلی هم راضیم با ترنس سکشوالیته اشتباه نشود). در خانواده ما فقط یک مرد وجود داشته و دارد و آن پدرم است. هیچ برادری ندارم. دو خواهر کوچکتر از خودم دارم. مادر من همیشه به طرزی کاملا دیکتاتورانه سلیقه خود را بر من تحمیل می کرد و در زندگی نهایت سعی خود را کرد تا از من یک زن بسازد. اما من به جز در یک دوره خاص هیچ وقت از آرایش کردن و زنانه بودن لذت نبردم. آن دوره هم در سن 15 سالگی بود. و در همان دوره باز هم الگوهای من اکثرا مردها بودند. من خودم همیشه به مردها نگاه می کردم. اینها را نوشتم که بگویم روحیات زنانه و مردانه داشتن یک امر ذاتی است و خود فرد بر اساس این روحیات الگوهای خود را انتخاب می کند. خیلی از کودکان هم فقط با یک مادر یا یک پدر بزرگ می شوند و فاقد آن یکی والد هستند. در مورد آنها هم به هر حال آن یکی جنسیت وجود ندارد. اما نه پسر بدون پدر فاقد الگوی مردانه می شود و نه دختر بدون مادر فاقد الگوی زنانه.
سلام
با تشکر از شما برای گذاشتن این مطلب
من یک هوموسکشوال هستم
به نظر من دو پدر و یا دو مادر می توانند نقش پدر و مادر رو واسه فرزند اداپت شدشون ایفا کنند چون در زوج های هم جنس گرا یکی نقش مرد را دارد ویکی نقش زن.
پس می توانند نیازهای عاطفی و روانی فرزند خودشونو براورده کنن
در ضمن بر اساس یک تحقیق به این نتیجه رسیدن که گرایشات جنسی والدین همجنس گرا به هیچ عنوان روی فرزندان آنها تاثیر نمی ذاره و بچه های اونا می توانند دگرجنس گرا شوند
*****
اگه فرصت کردین بد نیست اینو هم بخونید :
http://www.boy32.blogfa.com/post-78.aspx
به نظر من که هیچ اشکالی وجود نداره. من خودم استریت هستم. اما تصور نمی کنم مشکلی مخصوصا از نوعی که دوستان گفتن به وجود بیاد. اونم تو کشورای غربی. خیلی از خونواده ها (چه اونجا و چه تو ایران) با تک پدر و مادر زندگی می کنن (حالا یا مرگ یا طلاق) مشکل الگو و تربیت باید تو اون خانواده ها هم به وجود بیاد، در حالیکه عملا چنین مشکلی وجود نداره. به هر حال واسه فرهنگ ما خیلی سخته که به این زودی ها بخوایم همچین چیزی رو بپذیریم. فکر می کنم انتقادات دوستان هم بیشتر از ناباوریه که دنبال علت برای غیر ممکن و نادرست بودن موضوع می گردن.
البته، با دوستانی که می گن که باید صبر کرد و دید که این بجه ها چه جوری بار میان موافقم. اما شکی نیست در اینکه ما باید تو نگاهمون به همجنس بازها تجدید نظر اساسی کنیم و رو خودمون خیلی جدی کار کنیم برای واقع بین بودن در این موارد.
با سياس از همه ی دوستان و احترام به ديدگاه شان، اميدوارم به نظرهای بيشتر و جامع تری دست يابيم. در انتظار نظر دوستان در حوزه ی دين هم هستم.
در دنیای مدرن کودکان الگوهای رفتاری خود را بیشتر از مدرسه و محیط و جامعه می گیرند تا خانواده. از طرف دیگر مگر آنهمه گی و لزبین تو خانواده های با یک پدر و یک مادر بزرگ نشده اند |س چرا الگوهای جنسی و رفتاری دپگرگونه دارند؟
اگه به دین مبین اسلام باشه که اصلا هیچ هـمجــنسگرایی زنده نمی مونه که بخوان بچه اداپت کنن
اسلام نـــــــــــاب حاح آقایی میگه که همجـنسـگرایان باید اعدام شوند و اصلا حق زندگی ندارند
اسلام ناب حاج آقایی میگه که شماهم که یه همچین مطلبی در وبلاگتون نوشتید مرتــد هستین و باید حــــد بر شما اجرا بشه !!!!
این دیدگاه دین مبین اسلام بود در مورد دین های دیگه دوستان توضیح بدن
سلام
اجازه ميخواهم كه نظرات متفاوت با ديدگاهم را نقد كنم، بيپرده حرف زدن را بيشتر ميپسندم.
نيلبك گفتند: "خوشبختانه در جوامع غربی الگوهای خارج از خانواده به هنگام و همزمان با بلوغ فرزند زیادند که مشکل الگوگیری به نظر من پیش نخواهد آمد" اين نظري بود كه دوستان ديگري هم به نحو ديگري ابراز كردند. اما رشد مراحل مختلفي دارد كه بطور پيوسته از بدو تولد تا فوت (نظريهي اريكسون) ادامه دارد. بر اين اساس تا حدود 6 سالگي، الگوي كودك براي رشد، خانواده است و كودكي كه از داشتن خانوادهي مناسب محروم باشد اين مرحله از رشد را با موفقيت پشت سر نميگذارد و عدم رشد مناسب در اين مرحله باعث بروز كمبودها و خلاهاي رواني در مراحل بعدي ميشود كه ميتواند بر تمام مراحل بعدي اثر بگذارد.
الهه گفتند: "من چندسالی است که دیگر زن و مرد بودن را به هیچ عنوان تحت قالبهای تعریف شدهی عرفی و رایج قبول ندارم. به عبارتی معتقدم "زن" و "مرد" فیزیولوژیک داریم اما سایکولوژیک نه!" از نظر سايكولوژيك تفاوتهاي مرد و زن اثبات شده است و ترشح هورمونهاي مردانه (تستوسترون) و زنانه (استروژن و پروژسترون) در هنگام بلوغ كه بارهاي رواني متفاوت دارند نيز گواه همين مطلب است.
الهه ادامه دادند كه: "حتی با وجود پذیرش این امر هم از آنجا که در بسیاری از زوج های هموسکسوال یکی از آنها خصوصیات رفتاری ای دارد که در عرف به آن زنانه می گویند و دیگری برعکس، بنابراین حتی با پذیرش وجود زنانگی و مردانگی سایکولوژیک هم باز عموما مشکلی از این بابت در این قبیل خانواده ها نباید رخ نماید" فكر ميكنم اشتباهي در مفهوم هموسكسوال شده باشد. تا آنجايي كه من اطلاع دارم هموسكسوالها داري هورمونهاي جنس مخالف و رفتار اينگونه نيستند. افرادي كه اين خصوصيت را دارند دو جنسيتي هستند كه به ترنسسكسوال (تغيير جنسيت) ختم ميشود و اين دو متفاوت است. منظور اين است كه يك مرد هموسكسوال قادر به ايفاي نقش زنانه نيست و نميتواند خلا مادر را پر كند. عموم بيشتر خواستههاي جنسي و جذابيتها را ميبينند و از روي آن قضاوت ميكنند كه شخص رفتار زنانه دارد در حاليكه اين با خصوصيات يك زن براي مادر شدن متفاوت است.
الهه گفتند كه: "به چه دلیل باید معتقد باشیم که سیستم و الگوی تربیتی رایج ِ فعلی لزوما "بهترین" شیوه و الگوست!؟" از نظر من اين الگوي موجود بهترين است چون طبيعي است. تجربه نشان داده كه مخالفت با طبيعت، باعث بروز مشكلات ميشود. بنابراين براي تغيير يك روند طبيعي بايد دلايل و مدارك كافي (منطقي) ارايه شود كه اثر سويي به جا نميماند.
الهه ادامه دادند كه: "از کجا معلوم کودکی که تحت سرپرستی دو فرد همجنس تربیت می شود و رشد می کند انسانی خارق العاده با توانمندیهای جدید و دیدگاههای جدید فراجنسیتی به انسان نباشد که خود مقدمه ای برای کشف نیروها و خلاقیتها و تواناییهای ذهنی و جسمی جدید در وجود انسان باشد". انسان موجود پيچيدهاي است و تاريخ نشان داده كه از بدترين باتلاقها، زيباترين نيلوفرها سر برآوردهاند. ولي مسئله اينجاست كه چرا بايد شرايط نامناسب ايجاد شود. ما حق نداريم زندگي شخصي را در روند غيرطبيعي و نامناسب قرار دهيم و بعد بگوييم كه او ميتواند بهترين بشود و اگر نشد تقصير خودش است! شرايط و شخص هر دو در سرنوشت موثرند و قرار دادن شخص در شرايط نامناسب، ظلم است.
پسر32 گفتند كه: "بر اساس یک تحقیق به این نتیجه رسیدن که گرایشات جنسی والدین همجنس گرا به هیچ عنوان روی فرزندان آنها تاثیر نمی ذاره و بچه های اونا می توانند دگرجنس گرا شوند" متاسفانه در علوم انساني روشي براي تحقيق و نظريهپردازي مورد استفاده قرار ميگيرد كه بهيچوجه قابل قبول نيست (استدلال استقرايي) يعني با آمارگيري و مشاهدهي يك نتيجه آن را به كل ارجاع ميدهند (اين استدلالي است كه كودكان از آن استفاده ميكنند). من روند اين تحقيق را نميدانم ولي بسيار مايلم كه بدانم چه جامعهي آمارياي مورد تحقيق قرار گرفته. (ميتوان بسياري از فرضيهها را با انتخاب جوامع آماري نادرست و هدفدار اثبات كرد)
دوستي گفتند كه: "البته، با دوستانی که می گن که باید صبر کرد و دید که این بجه ها چه جوری بار میان موافقم" من به شدت با اين مسئله مخالفم، ما در مورد موشهاي آزمايشگاهي صحبت نميكنيم. زندگي انسانهايي را به چالش ميكشيم كه به اندازهي خودمان حق زندگي دارند و سرنوشتشان ميتواند بسيار متفاوت باشد. صبر كنيم و ببينيم كه چه ميشود؟ خودخواهانه است.
دوستان در جاهاي مختلف اشاره كردند كه در اين مورد وضعيتي مشابه كودكان طلاق و يا تك والدي پيش ميآيد. فكر ميكردم بحث كودكان طلاق و تك والدي انقدر مطرح باشد كه همگي به خلاهاي رواني اين افراد واقف باشند و بدانند كه بيشتر ناهنجاريهاي آنان ناشي از همين شرايط نامناسب است. باز هم ميگويم كه از همه صحبت نميكنم و از احتمال حرف ميزنم. حرف من اين است كه چرا بايد احتمال سرنوشت نامناسب را بالا ببريم؟
البته بايد در نظر بگيريم كه اين كودكان خود از داشتن والدين محرومند (پروشگاهي) ولي در پرورشگاه امكانات و برنامههاي بيشتري براي پر كردن خلاهاي رواني وجود دارد تا خانوادهاي كه چيزي از روانشناسي و نيازهاي كودك نميداند. مسئله اينجاست كه در يك پرورشگاه ميتوان با كمك گرفتن از مشاورين و روانشناسان و ... شرايط را بهبود بخشيد ولي در خانهي يك زوج هموسكسوال بسيار بعيد است.
من که فکر نمی کنم ایرادی داشنه باشه. موضوع اینه که اون بچه با محبت بزرگ شه-
فرض کنید بچه از محبت واجبتر-هم بابا هم مامان لازم داشته باشه- حتی اگر کم و کیف روابطی که مامان و بابا با بچههاشون دارن را کنار بگذاریم چند درصد بچهها در دنیا با یه والد زندگی میکنن ؟ همیشه بچه ها در خونه ای که پدر و مادر هر دو هستن بزرگ نمیشن-
از این موضوع هم که بگذریم- چند درصد دخترا از مادر الگو میگیرن؟ اغتب تا 20-25 سالگی مادر را قبول ندارن!
آقای عماد عزیز، من نمی دونم شما این استدلالها و آمار علمی غلط را از کجا آورده اید. کی گفته هر انسانی که پدر یا مادر یا هر دو را نداشته باشه بعدها دچار مشکل می شه. من خیلی ها رامی شناسم که اتفاقا انسانهای بسیار شایسته ای هم هستند اما در کودکی پدر یا مادر خود را از دست داده اند. و اتفاقا فرزندانی را می شناسم که به دست همین پدر و مادر بدبخت شده اند. ضمنا اون آمار غلط را هم نمی دونم از کجا گیر آورده اید. آمار اتفاقا نشان می دهد که فرزند خواندگان همجنسگرایان درست مثل بقیه بچه ها تربیت شده و رشد می یابند. ضمنا شما بر چه اساسی زندگی با دو پدر یا دو مادر را به باتلاق تشبیه می کنید؟ به نظر من بهتره یک نگاهی به پدر - مادرهای دگرجنسگرا بیاندازید، من فکر می کنم این همه فرزند الکی و معتاد و عقده ای بیشتر در دامان چنین والدینی پرورش یافته باشند نه زوج های همجنسگرا. متاسفانه مشکل جامعه ما اینه که یک سری اطلاعات غلط را نمی دونم از کدام مکتب خانه قرون وسطائی ای گیر می آورند و به عنوان مدارک علمی به خورد مردم می دهند. بهتون توصیه می کنم اطلاعاتتان را به روز کنید. آنهم از طریق منابع معتبر نه کتب چند قرن پیش یا رساله های علماء الدهر.
به نظر می رسد هر دو دسته، موافقان و مخالفان در اظهار نظرهایمان نياز به رجوع بيشتر به منابع داريم و اکتفا به احساس و سنت و بازگویی شنیده ها و چند خط خوانده ها راهگشای کار نيست!
درباره ی نگاه دينی به موضوع نيز، معتقدم یدیده ی همجنسگرايی نيز مانند بسياری از ياراديم های سفت و سخت که در روند گذار تاريخ قابل اغماض و بی بازگشت نمی نمود ميتواند از نظرگاه دین و سنت مورد بازنگری و ارزیابی قرار گيرد. چنان که دین شناسانی در برخی از اديان با آن که کتاب و سنت تاکيد بر تحريم آن داشته اند با نگاهی تکثرگرا و از بيرون متن و با توجه به عنصر زمان، به نتايجی جديد در اين باره رسيده اند. در يک کلام به نظر نگارنده ــ ناگزير ــ ياراديم های زمینی هر جامعه را جز اعضای آن جامعه تعيين نمی کند و تغيير نمی تواند داد. خواه بر خلاف سنت و کتاب، و خواه در تاييد آن. و واقعيت آن است که همجنسگرايان درصد قابل توجهی از اقلبت های اجتماع را ــ حداقل در غرب به طور رسمی ــ تشکيل می دهند! و همين گروه سال هاست که توانسته اند با ارايه ی دلايل علمی بر بيماری نبودن گرايش خود به حضور خود رسميت بخشند تا آن جا که حال می توانند فرزند خوانده داشته باشند! در اين حال نمايندگان دين و سنت ناگزير بايد چاره ای جز ياک کردن صورت مسئله و يا نفی و نفرين اين يديده بيانديشند
بنا را بر آن داشته و دارم که هيچ کامنتی حذف نشود مگر اهانتی آشکار و غير قابل انتشار باشد. گویا دوستی به نام فرزاد ییامی گذاشته که خود به خود و یا به تصمیم خود او حذف شده و من دخالتی در حذف آن نداشته ام. از ایشان خواهش می کنم کامنت خود را دوباره وارد کنند تا از نظر ایشان هم استفاده شود.
سلام
با تشکر مجدد از سام الدین عزیز برای مطرح کردن این موضوع
بد نیست دوستان به لینک زیر هم نگاهی بندازن
شخصیت های محبوب و هــمجنــسگـــرا
http://www.boy32.blogfa.com/post-110.aspx
سلام
از سام عذر ميخوام كه دارم اينطوري نظر ميذارم ولي فكر كردم برداشت اشتباهي از نظر من شده كه بايد توضيح بدم
اول اينكه من زندگي با دو پدر و يا دو مادر را به باتلاق تشبيه نكردم منظورم شرايط سخت بود و با توجه به تاريخ، بيشتر زندگي بزرگاني را كه در فقر و بدبختي بزرگ شدند مد نظر داشتم. اگر چنين برداشتي شده عذر ميخوام
در ضمن من خيلي تاكيد كردم كه روي احتمال حرف ميزنم و منظورم اين بود كه تا حد ممكن بايد شرايط زندگي رو مناسب كرد. من مدعي نيستم كه بچههايي كه با والدين همجنسگرا بزرگ ميشوند به طور حتم دچار مشكل ميشوند، فقط ميگويم شرايط نامساعدتري نسبت به باقي كودكاني دارند كه از پدر و مادر برخوردارند و ميگويم چرا بايد شرايط زندگي اين بچهها را سخت كرد
در آخر هم ممنون ميشم اگر اشتباهاتم رو با دليل رد كني و ايميلم رو هم گذاشتم چون درست ندونستم از اينجا استفادهي شخصي بكنم
iq.morgh@gmail.com
سلام بر عماد عزيز ... من سعی کرده ام در اين گفت و گو ها بی طرف باشم... هيچ توهينی در کلمات تو نديدم و متاسفانه بر عکس دوستی در ياسخ به شما کمی تند رفت و رعايت نکرد که من عذرخواهی می کنم ... برای همين هم بود که برای اين که هيچ کس را ناراحت نکرده باشم به بررسی بيشتر دعوت کردم ... نگرانی همه و همچنين تو قابل درک است چنان که من هم ... اما واقعيت ــ به ويژه در غرب ــ آن است که می بينيم و اتفاق افتاده است ... و با نگاهی بيرونی ــ با تکيه به آن چه خوانده و می بينيم ــ می توان گفت نه تنها اين اقدام فاجعه آميز نبوده بل به موفقيتي نسبی رسيده است! يس مطالعه ی بيشتر و ارايه ی راهکار برای به فاجعه نرسيدن می طلبد، چنان که در جامعه ی اکثری دگرجنس خواهان ... درود بر عماد عزيز و همه ی دوستانی که از سر نگرانی و احساس مسئوليت نسبت به جامعه ی انسانی در اين گفت و گو شرکت می کنند.
دوست عزيز آقای ۳۲، از لينک هايی که می دهيد نيز سياسگزارم
تنها يک نکته را درباره ی يادداشت عماد عزيز فراموش کردم بگويم که آن نظرش درباره ی استدلال استقرايی است و با آن که می گويد روند تحقيق را نمی داند آن را به روشی کودکانه تنزل می دهد. الترناتيوی هم ارايه نمی دهد!حال آن که دانشمندان عرصه ی علوم انسانی هم اگر می توانستند راه قابل اعتنا تری بيابند حتما اين روش را که به استحکام روش تحقيق در علوم تجربی نيست کنار می گذاشتند! اما اين دليل نمی شود روشی را که مورد توجه است و همچنان به کار عالمان می آیدبه راحتی کودکانه ناميد. اين جاست که با نگاهی کمی منفی ديدگاه عماد عزيز توهين آميز است،تنها به عالمان علوم انسانی البته!
وبلاگ این بود سزای عاشقی؟ -پوریا- مرا به اینجا کشانید
از دیدن این پست خیلی خوشحال شدم
از اینکه می بینم دیگران هم نسبت به ما بی تفاوت نیستند
بی تفاوت نیستند هیچی برای ما وقت هم میگذارند و مطلب به این زیبایی را هم مینگارند تا باعث شود پای دیگران نیز به این مسایل کشده شود و بیشتر فکر کنند همینکه می بینم خیلی ها به خود جرات داده و اظهار نظر کرده اند
هم از شما هم از پوریا متشکرم
امیر
من نوشته شما را در وبلاگ دوست عزيزم پوريا خواندم، قبول دارم كه فرزندخوانده داشتن يكي از آرزوهاي بسياري از همجنسگرايان است، اما معضلات زيادي كه اين امر ميتواند داشته باشد را نبايد ناديده گرفت؛ در بحثها و نزاعهاي علمي بسياري كه اين چند ساله بر سر اين مساله در كشورهاي گوناگون انجام گرفته است، اين معضلات بازگفته شده و البته پاسخهاي همجنسگرايان نيز به آنها خود قابل تامل است، اما به گمان من هنوز جاي تامل و تحقيق بيشتر باقي است و نبايد با اين امر حياتي از روي احساسات صرف برخورد نمود. دوستت دارم و ميبوسمت
با سلام عزیز وبلاگ دوستم این بود سزای عاشقی مرا به خانه شما آورد همانگونه که دوستان هم گفتند واقعا لطف کردید که نوشتید
عزیز من در باره امور دینی و تاریخ همجنس گرايی در شرق نوشته هایی دارم که می توانید در وبلاگ هم قبیله بخوانید
مهمترین حدیثی که شیعه و سنی بدان استناد می کنند حدیث نبو ی است که می گوید من عمل عمل قوم لوط اقتلو ا الفاعل و المفعول به
آنکس که به ادب عرب مسلط باشد می داند که این سخن سبک ادب عربی قرن دوم را داراست و معلوم است سازنده آن عرب نحو خوانده بوده و قواعد نحوی آن مشهود است
با سلام عزیز وبلاگ دوستم این بود سزای عاشقی مرا به خانه شما آورد همانگونه که دوستان هم گفتند واقعا لطف کردید که نوشتید
عزیز من در باره امور دینی و تاریخ همجنس گرايی در شرق نوشته هایی دارم که می توانید در وبلاگ هم قبیله بخوانید
مهمترین حدیثی که شیعه و سنی بدان استناد می کنند حدیث نبو ی است که می گوید من عمل عمل قوم لوط اقتلو ا الفاعل و المفعول به
آنکس که به ادب عرب مسلط باشد می داند که این سخن سبک ادب عربی قرن دوم را داراست و معلوم است سازنده آن عرب نحو خوانده بوده و قواعد نحوی آن مشهود است
رسول اسلام همانگونه که الشیخ احمد التیفاشی هم ذکر کرده
هیت همجنس گراي مشهور را در مدینه آزاد گذاشته بود و تنها وقتی دید زنان را می ستاید او را از مدینه نفی کرد
با این همه نظرات دیگر هم هست که به طور مفصل آورده ام
قرآن که به زبان عربی مبین نازل شده اوج جمال را برای همیشه به مرد تخصیص داده آنجا که در احسن القصص از یوسف یاد می کند و وقوف عرب را بر این مقام به وضوح می توان دید. در سؤالی که از رسول خدا پرسیدند که تو زیبا تری یا یوسف و جواب حکیمانه ی رسول الله که گفت: "انا املح". و بدانید که جبریل امین به صورت دحیه کلبی نازل می شد که از زیباترین مردان عرب بود و یاد بیاوریم در ترغیب و تحریص عرب و غیر عرب قول الله عز و جل: "یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لؤ لؤ مکنون – یطوف علیهم ولدان مخلدون باکواب و اباریق" (17
در اوستا آمده است: ای دادار جهان استومند ای اشون اگر مردی به زور با مردی دیگر کون مرزی کند پادافره گنهش چیست
اهوره مزدا پاسخ داد: هشتصد تازیانه با اسپهه اشترا – هشتصد تازیانه با سروشو چرن
ای دادار جهان استومند ای اشون:
اگر مردی به سازش با مردی دیگر کون مرزی کند پادافره گنهش چیست و تاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند ازاین گناه وآلودگی پاک شود
اهوره مزدا پاسخ داد: چنین گناهی را هیچ پادافره و تاوانی نیست – اوستا ج 2 ص751-752–
روی عن ابن عباس رضی الله عنه و صححه ابن حبان و غیره عن النبی (ص) من و جدتموه یعمل عمل قوم لوط فاقتلو الفاعل و المفعول به: رواه الامام احمد 300/1 - رواه اهل السنن الاربعه و اسناده صحیح و قال الترمذی: حسن صحیح
و جاء فی خبراخرجه البیهقی فی شعب الایمان عن ابی هریره و صححه الحاکم عن النبی (ص) قال " لعن الله تعالی سبعه من خلقه فوق سبع سماوات: فردد لعنه علی و احد منها ثلاثاً و ... فقال ملعون ملعون ملعون من عمل عمل قوم لوط:
ص 172 ج 7 روح المعانی للآلوسی
و نقل ابن القیم ان اصحاب رسول اطبقو علی قتله لم یختلف فیه منهم رجلان و انما اختلف اقوالهم فی صفة قتله (الجواب الکافی)
اذن فمن قائل یحرق بالنار (و هو مروی عن علی) و من قائل یرجم بالحجارة (و هو مروی عن علی) و من قائل تحز رقبته (و هو مروی عن ابی بکر و علی) و من قائل یهدم علیه جدار (و هو مروی عن علی) و من قائل یلقی من اعلی الشاهق و یتبع رجماً بالحجارة (و هو مروی عن ابن عباس)
و قال الشافعی رحمه الله تعالی: وبهذا نأخذ برجم من یعمل هذا العمل محصناً کان او غیر محصن و استدل بما روی عن علی علیه السلام
- اولاً اما با لسیف اوالاحراق بالنار و اوالرجم او بالقاء جدار علیه او بالقائه من شاهق و یجوز بین اثنین منها احدهما الحریق و المفعول به یفعل کذلک ان کان بالغاً عاقلا مختاراً و یعزر الصبی و یودب المجنون و لا فرق بین العبدا و حراً و لا فرق بین المسلم او الکافر – و ان لم یکن ایقاباً کالتفخیذ بین الآلیین فحده ماة جلدة و یعزر من قبل غلاماً بشهوة
لمعة الدمشقیه کتاب الحدود الفصل الثانی فی اللواط
و قال ابو عبدالله (ع) حد اللوطی مثل حد الزانی و قال قد احصن رجم و الاجلد (رواه الکلینی)
عن حماد بن عثمان قال قلت لابی عبدالله: رجل اتی رجلاً قال: ان کان محصناً فعلیه القتل و ان لم یکن محصناً فعلیه الجلد – فقلت فما علی الموطیء – قال علیه القتل علی کل حال محصناً کان او غیر محصن (رواه الکلینی)
عن جعفر الصادق قال اُتی عمر برجل و قد نکح فی دبره فهّم ان یجلده فقال لشهود رأیتموه یدخله کما یدخل المیل فی المکحله فقالو نعم – فقال لعلی ما تری فی هذا فطلب الفحل الذی نکحه فلم یجده فقال علی اری فیه ان تضرب عنقه... و تحرقه ( رواه الکلینی )
عن ابن میمون عن ابی عبدالله علیه السلام قال کتب خالد الی ابی بکر سلام علیک اما بعد فانی اتیت برجل قامت علیه البینه انی یوتی فی دبره کما توتی المرأة فاستشار فیه ابوبکر فقالو اقتله فاستشار فیه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام فقال احرقه بالنار فان العرب لاتری القتل شیئاً قال لعثمان ما تقول قال ما اقول قال علی تحرقه بالنار فکتب الی خالد ان احرقه بالنار
و قال الحكم یضرب اللوطی دون الحد-قال ابن الجوزی الی هذا مال ابو حنفیه و اما مذهب ابن حزم الظاهری فانه لا یضرب فی اللواط فوق عشرة اسواط (نهایة الارب السفر الثانی ص 189) 1928م)
- و قالت طائفة: لا حد علیهما و لا قتل لكن یعزران – من عمل عمل قوم لوط یجلد دون الحد و به یقول ابو حنفیه و من اتبعه و ابو سلیمان و جمیع اصحابنا – (ابن حزم-ابی محمدعلی بن احمد –المحلی ج 11 ص 380 مسألة 2299)
12- قال الرازی فی التفسیر الکبیر ج 3 ص 176 "فاما الرجل مع الرجل فیجوز له ان ینظر الی جمیع بدنه الاعورته و عورته ما بین السرة و الرکبة و السرة و الرکبة لیستا بعورة "
13- فان النظر الی الامرد الحسن من غیر حاجه حرام سواء کان بشهوة او بغیرها سواء امن الفتنه اولم یا منها : و هو المذهب المختار عند العلماء و قد نص علی تحریمه الامام الشافعی و من لا یحصی من العلماء و دلیله قول تعالی: (قل للمومنین یغضّوا من ابصَرهم)
و قال بعض التابعین : ما انا باخوف علی الشاب الناسک مع سبع ضار من الغلام الامرد یقعد الیه و کان یقال: لا یبیتن رجل مع امرد فی مکان و احد و حرم قیاساً علی المرأة لان النبی (ص) قال "ما خلا رجل بامرأة الا کان الشیطان ثالثهما" و فی المردان من یفوق النساء بحسنه فالفتنة به اعظم و اقوال السلف فی التنفیر منهم و التحذیر من رؤیتهم اکثر من ان تحصر (موارد الظمآن ج 5 ص 127)
و روی عن عمرانه بلغه ان رجلاً یجلس الیه صبیان فنهی عن مجالسته
احکام وفتاوی النساء لابن تیمیه - تحقیق و تعلیق عبد اللطیف عیسی ص 98
و عن ابی اسائب: لا انا اخوف علی عابد من غلام امرد من سبعین عذرا و عن سعید بن المسیب انه قال: اذا رأیتهم الرجل یلّح النظر الی غلام امرد فاتهموه و عن سفیان الثوری: مع جاریة شیطان و مع غلام شیطانان (نهایة الارب ج 2 ص 189)
ابی نواس شاعر ایرانی تبار عرب میگوید
فد یتک انما اختر ناک عمداً لانک لا تحیض و لا تبیض (4)
فدایت شوم به درستی که ما ترا به عمدا و با چشم باز انتخاب کرده ایم چرا که تو چون زنان حیض نمی شوی و جوجه ( تخم ) نمی گذاری
و هذا النعت لا نعتی فتاة
اشبهها لجهلی بالغلام
اتجعل من تحیض بکل شهر
و ینبح جروها فی کل عام
کمن القاه فی سر و جهر
و اطمع منه فی رد السلام
و این توصیف من چون توصیف زنان نیست که آنها را از سر نادانی به پسران جوان تشبیه کنم - آیا آن را که هر ماه حیض می شود و توله هایش همه سال وق وق میکنند مانند او قرار می دهی که به آسانی در نهان و آشکارا دیدارش می کنم و از او در رد سلام طمع می دارم.
برای اطلاع بیشتر به مقالاتی که در نشریه چراغ نوشتم ام نگاه کنید
با این همه به نظر من همجنس گرايان از نگاه عاطفی بهتر از دیگران هستند و قابلیت بیشتری برا بزرگ کردن بچه ها دارند ولی فرهنگ مشرق زمین که حالا حالا کار داره
سلام بر دوست عزيز هم قبيله برای آگاهی دهی بيشتر. ضمن اين که ذکر اين نکته ضروری است که برای اثبات امری در دين ــ به عقيده ی من ــ گاه نيازی به رجوع به متن نيست. به ويژه اگر تنها مرجع تاييد گيری شود....
از آقايان امير و مهرداد افشار هم سياسگزارم...
به نظر من زندگی در چنین دنیای شبیه کابوسه منظورم اینه که دنیای انسان غریزه که وجود نداره رو با قدرت خلقش اختراع میکنه و شهوتو به حد اعلا میرسونه. اگه غریزه همجنس بازی طبیعی بود باید اول از انسان در حیوانات دیده میشد اما پست ترین حیوانم در بد ترین وضیت این کارو نمکنه دیگه مشخصه که در مورد خانواده که اینطور تشکیل میشه نظر نداشته باشم بهتره
کسرا جان این مطالبی که تو به عنوان عهد عتیق قدیمی و بی مصرف میخوانید چیز های که در طول تاریخ از ابتدای خلقت مورد توجه تمام انسان ها بوده چیزی که این قدر خواهان داشته یا به گفته عماد طبیعی باشه حتما مطلب قابل تاملی رو تو خودش جا داده نحوه زندگی که نمونه یک زندگی کامل و بینقص باشه تو همین کتب عهد عتیق به قول شما به چشم میخوره البته منظور من تنها کتب الهی نیست که در بین اون ها هم به دلیل گدشت زمان تغیراتی ایجاد شده منظوره من مکاتب اخلاقی از ابتذای وجوذ انسان با سیری تو تاریخ به وضوخ دیده میشه این جور تجربه ها نتیجه خوشایندی نداشته
فتنه احمدینژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنهای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدینژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنهای، باعث شدند که حضرت امام خامنهای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدینژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدینژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
ارسال یک نظر