رسيد مژده
كه ايام غم
نخواهد ماند
چنان نماند و
چنين نيز هم
نخواهد ماند
برين رواق زبرجد
نوشته اند به زر
كه جز
نكويي اهل كرم
نخواهد ماند
زمهرباني جانان
طمع مبر حافظ
كه نقش جور و
نشان ستم
نخواهد ماند
هر شب یلدا مژده ی نماندن ایام غم و بی نشانی جور و ستم حافظ را در این سال های سرد به تکرار خوانده ایم و آرزو کرده ایم! اگر دست ماست که باید به یکدیگر دهیم و کاری کنیم و اگر کارستانی خدایی می خواهد که باز کار خودمان است و انتظار کاری از خدا نا به جاست! خدا دستانمان را به دست دادن به یکدیگر بگشاید خود کاری کرده است کارستان!باز این خود ماییم که باید به یکدیگر بدهیمشان!
۳۰ آذر ۱۳۸۷
حافظ خوانی شب یلدا
. سام الدين ضيائی . ۰۱:۰۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
من عجیب با این ترانه که گذاشتهای حال میکردم، اما نمیدانستم خوانندهاش افشین جم بوده.
ممنونم از این بابت.
خواستم بنویسم "مقدم" که قلم لغزیده و نقش انداخت "جم"!
ارسال یک نظر