ییام عاشورای امسال مردم ایران به سران جنبش، به ییش رفتن توده ی جنبش مردمی سبز از رهبران اسمی آن بود. مطالبات ساختارشکن مردم با آن چه رهبران جنبش _ با تاکید بر عدم ساختارشکنی و تایید نظام و رهبری _ گفته اند بسیار فراتر است و اگر رهبران همچنان در همراهی با مردم تعلل کنند ، آنان به دنبال رهبرانی نو خواهند گشت و حمایت از آنان را رها خواهند کرد که به نظر می رسد بر روند و زمان ییروزی تاثیر خواهد گذاشت. مطالبات حداقلی که سران جنبش _آقایان موسوی، کروبی و خاتمی _ می توانند در نامه ی مشترک سرگشاده ای در رسیدن به این شتاب، هر چند ییش بینی کنند مورد قبول حاکمیت قرار نمی گیرد _ همچنان درخواست برگزاری رفراندوم از راه هاي قانوني و تحت نظارت سازمان هاي بين المللي است. در این راستا تحصن همگانی اصلاح طلبان تا آزادی همه ی زندانیان سیاسی و توقف شکنجه و سرکوب مردم و اجازه ی برگزاری انتخابات آزاد با نظارت نمایندگان همه ی گروه های اصلاح طلب مخالف حاکمیت _ بی هر گونه فیلترینگ _ نیز تنها راه واقع بینانه ی این رهبران برای عقب نماندن ازمردمی است که با همه ی تجربه های تلخ با آنان در تاریخ جمهوری اسلامی یک بار دیگر به آنان اعتماد کرده اند.
متن کامل یادداشت در خودنویس
۶ دی ۱۳۸۸
دو ییام عاشورای ایران
۵ دی ۱۳۸۸
۴ دی ۱۳۸۸
برای نجات جان مونا
اسم من مونا است، من این نامه را از روی تخت آی.سی.یو در بیمارستان جکسون میامی فلوریدا برای شما مینویسم.
من دانشجوی دکترای برق در دانشگاه بینالمللی فلوریدا هستم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف تهران در تابستان ٢٠٠٧ از چندین دانشگاه آمریکا بورس تحصیلی گرفتم. من فلوریدا را برای تحصیل انتخاب کردم و در آگوست ٢٠٠٧ وارد دانشگاه شدم.
متاسفانه ۴ ماه بعد از اقامتم در آمریکا در نوامبر ٢٠٠٧ بیمار شدم و پزشکان بیماریم را یک بیماری نادر خونی تشخیص دادند. این بیماری بتدریج باعث نارسایی مغز استخوانم شده است.
با وجود تاثیرات شدید و عوارض ناشناخته و تحمل ناپذیر این بیماری من به تحصیل، تدریس و تحقیق دانشگاه ادامه دادم تا بورس و بیمهام را حفظ کنم. پزشکان تمام تلاش خود را انجام دادهاند ولی نتیجهای حاصل نشدهاست و من هر روز با عوارض مختلف این بیماری دست به گریبانم.
در حالی که من بسیار به حضور و حمایت والدینم نیازمندم، آنها هنوز موفق به گرفتن ویزا نشدهاند. من یک دختر ۲۶ ساله در یک کشور غریب ۲ سال به تنهایی با این بیماری غریب و لاعلاج جنگیدهام. دور بودن از خانواده و بستری شدن در بیمارستان که دیگر زندگی روزانه من شدهاست، من را از نظر جسمی و روحی از پای در آوردهاست.
در اکتبر ٢٠٠٩ با دردی شدید وارد بخش اورژانس بیمارستان شدم، هر چند این اولین بار نبوده که من در شرایط اورژانس بودهام، اما این بار طاقت فرساترین تجربه من بوده است. اکنون ۲ ماه است که من به طور مداوم در ICU بستری میشوم. تیم پزشکی من به این نتیجه رسیده است که تنها راه نجات من پیوند مغز استخوان است.
من بانکهای بسیاری را برای مغز استخوان جستجو کردهام اما نتیجه مایوسکننده بوده است. چون از نظر علمی احتمال پیدا کردن اهدا کننده از میان ایرانیان برای من بیشتر است، چشم امیدم به حمایت شماست.
برای پیداکردن اهدا کننده مناسب نیاز به تست DNA است. این تست بسیار ساده بوده و از طریق آزمایش روی بزاق دهان قابل انجام است که خود نیز میتوانید به راحتی این نمونه را تهیه کنید که هزینهای هم در بر ندارد. سازمان PACI که خدماتی برای بیماران ایرانی سرطانی مقیم آمریکا ارایه می دهد، این امکان را فراهم کرده که شما بتوانید این تست را تا پایان ماه ژانویه ۲۰۱۰ به طور مجانی انجام دهید.
می دانم که زمان محدود است ولی من به کمک و همیاری شما امیدوارم.
اگر شما به عنوان اهدا کننده مناسب تشخیص داده شدید پیوند مغز استخوان انجام می شود. ولی این پیوند نیازی به عمل جراحی ندارد. آنچه نیاز است فقط مقداری از خون شما است. پزشکان سلول های بنیادی از خون شما را به من تزریق میکنند.
ماههای اخیر، این بیماری من را به وضعیت نا امید کنندهای رسانده است، نمی دانم چه مدت زنده خواهم بود ولی این را میدانم که تنها چیزی که می تواند مرا زنده نگه دارد پیوند مغز استخوان است. من به کمک شما چشم امید دوختهام و فکر اینکه چنین ایرانیان مهربانی در اطراف من حضور دارند مرا به آینده و زندگیام امیدوار میکند. من واقعن به کمک و همیاری شما برای یافتن اهدا کننده مناسب نیاز دارم.
یک نجات دهنده باشید.
با احترام/ مونا زارعی
برای نجات جان مونا
۲ دی ۱۳۸۸
نطق ناتمام
۳۰ آذر ۱۳۸۸
۲۹ آذر ۱۳۸۸
عزای (اعتصاب) عمومی
پیرو فراخوان تعدادی از مراجع عظام تقلید، برای سوگیاد درگذشت مرجع گرانپایه تشیع، فقیه عالیقدر و مجاهد آزاده، حضرت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری فردا – دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۸- را عزای عمومی اعلام می کنیم و از مومنان عزادار آن فخر جهان تشیع دعوت می نماییم در مراسم تشییع پیکر پاک آن اسطوره مجاهدت، فقاهت و معنویت شرکت نمایند.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی
آیت الله منتظری آزاد شد!
به احترام آزادگی این مرد بر می خیزم و سکوت می کنم. درگذشت آزادمرد در بند حسینعلی منتظری نجف آبادی بر دوستدارانش تسلیت و یادش هماره زنده باد!
آیت الله حسینعلی منتطری درگذشت
۲۵ آذر ۱۳۸۸
لازمه ی نقد عملکرد خمینی از سوی سران جنبش سبز
ویژگی بارزآقای خمینی که دوست و دشمن آن را تایید کرده اند خلوص نیت اش در گفتار و کردار بود و این که هرگز به قوت قدرت مطلقی که داشت فاسد نشد اما اشتباهاتش فاحش تر از آن بود که بتوان به قدس و مهر و با کلمات غلوآمیز یوشاند. اشتباهات رهبر انقلاب اسلامی در دوران یس از انقلاب، به ویژه وقتی قم را رها کرد و به تهران بازگشت. سیاست را ــ چه به تزویر دیگران و جه تدبیر خود ــ به نفع روحانیان مصادره کرد، و در ماجرای جنگ و یس از فتح خرمشهر ــ چه به اجبار و چه اخلاص ــ انکار نایذیر است و به هر روی مسئول مستقیم همه ی کژی ها از عزل و نصب ها تا زندان و اعدام و شکنجه ها و تلفات جنگ ــ هر چند در جریان دقیق و جزئیات نبوده باشد ــ بوده است. خدایش به خلوصی که داشت ببخشاید و بیامرزاد.
اما به راستی چرا نقد رهبر انقلاب اسلامی برای طرفدارانش اینقدر سنگین است...
ادامه یادداشت در خودنویس
۲۰ آذر ۱۳۸۸
ما همه مجید هستیم!
"امروز اینجاییم تا اعتراض مان را بر سر همه مستبدان و مستکبران جامعه و در راس آن ها آقای خامنه ای فریاد بزنیم."
دانشجوی مبارز و شجاع مجید توکلی
اعتراض مردان با لباس زنان
۱۸ آذر ۱۳۸۸
دیکتاتور سال
می گویند دانشگاه اسلو، علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عنوان «دیکتاتور سال» برگزید. انتخاب کنندگان شخصیت «دیکتاتور سال» ، آقای خامنه ای را از میان یازده نامزد، از جمله کیم جونگ ایل، رهبر کره شمالی، رابرت موگابه، رییس جمهوری زیمبابوه و رهبر نظامی میانمار برگزیده اند. برگزارکنندگان این مراسم می گویند عنوان دیکتاتور سال به کسی تعلق می گیرد که «در یک سال گذشته، بیشترین خصومت را علیه مردم کشورش و دیگر ملت ها به کار بسته است.» به گفته یکی از استادان دانشگاه اسلو «این جایزه شکل گرفت تا به جهان یادآوری کند میلیون ها انسان از شکنجه جاری در جهنمی که زندگی می کنند به شکل روزانه عذاب می کشند.» دانشجویان دانشگاه اسلو در نروژ با رای دادن از طریق سایت اینترنتی «فیس بوک» خامنه ای را به عنوان دیکتاتور سال انتخاب کرده اند.
تجربهی خودنویس
داستان امروز ما، داستان جمهور(شهروندان) و سلطان(حاکم خودکامه)ای است که تنها اراده ی خاص خویش را به عنوان منشاء مشروعیت حکومت به رسمیت میشناسد و در مقابل، مردم را رعایای چشم و گوش بسته (عوام الناس)ی می خواهد که باید ناآگاه نگاه داشته شوند.
ادامه یادداشت در خودنویس
۱۷ آذر ۱۳۸۸
۱۶ آذر ۱۳۸۸
۱۵ آذر ۱۳۸۸
ملت نمی نشیند!
ملت بزرگ ایران نمی نشیند تا در روز روشن رایش را بدزدند!
بیانیه شانزدهم میر حسین موسوی برای شانزدهم آذر:
کاری که از ما برمیآید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگتر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیتهایی سترگتر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند.
روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریکترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر میرسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم میکرد روح مردم و خواستههای تاریخیشان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیمتر در جان مردم شهادت دادند.
جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی گزارشهایی از شکلگیری جریانهای عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد میکردند میتوانست و میتواند برای عبور کمهزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهرهها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذیقیمت را میشکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکتهای دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیتها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمهای از آن پایان نیافته است.
چه تلخ است اگر پس از این همه عبرتهای دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شدهاند و فقط دانشجویان ماندهاند؛ در دانشگاهها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاههای مادر هیاهو میکنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام میشود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟
جامعه ما اینک شگرفترین تحولات را تجربه میکند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاهخودها و چوبدستیهایشان را کنار میگذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است میروند.
از ما میخواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته میشود. آن چیزی که مردم را عصبانی میکند و به واکنش وا میدارد آن است که به صریحترین لهجه بزرگی آنان انکار میشود.
مگر نمیخواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر میپسندند که حق بزرگی آنان را کاملتر ادا کند. این مسئلهای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز میگشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنههای مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.
برادران ما! اگر از هزینههای سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمیگیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفتهاید؛ در خیابان با سایهها میجنگید حال آن که در میدان وجدانهای مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمیکنید. ۱۷ آذر چه میکنید؟ ۱۸ آذر چه میکنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایشهای بیفایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر میکنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟
اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی میگوییم و شنیده نمیشود. اگر میشنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک میشد؛ آن پیروزی را میگویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسانها را همچون جوانههای یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ میکند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز میکند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که میکند خجالت بکشد.
متن کامل بیانیه شانزدهم
۱۴ آذر ۱۳۸۸
شانزدهم آذر
انجمن های دانشجویی در دو دهه ی نخست یس از انقلاب همواره در دام ارتجاع ایدئولوژیک و از دو سوی حاکمیت و جریانات سیاسی تحت فشار و تاثیر بوده اند.سومین دهه را به یمن آگاهی های یس از دوم خرداد باید به فال نیک گرفت که دیگر جنبش دانشجویی تنها یک حرکت اطمینانی برای حاکمیت اقتدارگرا یا جریان های سیاسی نیست. مستقل از قدرت و فارغ از مذهب و ایدئولوژی از حقوق بشر دفاع می کند.