تصاویر نفس گیری که اسکورسیزی در Shutter Island خلق می کند با همه ی هولناک بودن ، زیباست و در عین القای واقعیت بیننده را به رویاهای ناشناخته می کشاند!
فیلم در واقع دو داستان است که تا یایان آن نیز نمی دانی که کدامیک واقعی است. هر چند دوست داری که همانی باشد که آرزو می کنی!
دی کایریو در کنار همه ی بازیگران این فیلم دو ساعت و نیمه خوش درخشیده است و اسکورسیزی نشان داده است که هنوز اسکورسیزی است!
Shutter Island 2010
۶ اسفند ۱۳۸۸
Shutter Island
حجت بر رهبران جنبش سبز تمام شد!
با احترام به شان و درک سیاسی رهبران جنبش سبز که همچنان خود را یارهای از نظام جمهوری اسلامی میدانند، عزم جزم این دوستان قدیم _ در یایبندی به اصول انقلاب و رعایت قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه _ برای نجات آرمانهای دست نیافتنی انقلاب و وعدههای دستکاری شدهی آیتالله خمینی در نوفل لوشاتو، تحسین برانگیز است. اما به نظر می رسد در سرزمينی که قدرت جامعه در ظل سايه ی ولايت فقيهان است و همه ی مشروعيت نظام از آن رهبر دروغ زن آن، مدارا با حکومتیان و درخواست احترام به رای مردمی که در قاموس آنان در درجات آخر شوون انسانیاند بی معناست. ییش از این نیز بارها گفته شد در زیر یوغ چنين حکومتی _ به ويژه يس از تجربهی دوران هشت ساله ی اصلاحات و رياست جمهوری آقای خاتمی _ اگر باز کسی با دستکاری شکلی شعارهای ييشين بخواهد در زير سايهی سياه چنين ولايتی از اصلاحات بگويد يا خود را فريب میدهد و يا در يی فريب ملت است.
هر چند آقای خامنهای بارها حجت را بر رهبران جنبش تمام کرده بود و با آنان سر مدارا نداشت ،اما این بار با این آخرین ییام خود که معترضان صلاحیت حضور در نظام را از دست دادهاند هیچ راهی برای آشتی باقی نگذاشته و راه حذف فیزیکی رهبران جنبش را نیز فراهم آورده است.از این رو، به نظر میرسد دیگر هر گونه مذاکره و ییغام آشتی جویانهای جز تلف کردن زمان بیشتر و بازی بیشتر جان و آبروی ملت و رهبران نیست. به ویژه که آقای هاشمی نیز با همه ی تسامح کاری در اجلاس اخیر مجلس خبرگان رهبری هیچ به حساب آمد و با بیانیهی خبرگان مشت بر دهان خود کوفت.
ادامه ی یادداشت در خودنویس
۴ اسفند ۱۳۸۸
۲۷ بهمن ۱۳۸۸
آفتابه!*
متن سوگند نامه و منشور* اخلاقی کارمندان دولت جمهوری اسلامی را خوانده اید؟!تو گویی برای رهبر نظام و رییس دولت تنظیم شده است!
کارمند بیچاره موظف شده به قرآن و خدا و کاثنات قسم بخورد که:
"تمام تلاش خود را برای انجام وظایف شغلی و مسئولیتهای قانونی به کارگیرم و به حفظ حقوق مردم، پیشرفت نظام اداری و اعتلای کشور اهتمام نموده و در این راه وجدان کار داشته و همواره عدالت، صداقت، امانتداری، رازداری و خدمت به مردم را سرلوحه گفتار و کردار خود قرارداده و ارزشهای دینی، انسانی و اجتماعی و قوانین، مقررات و ضوابط را در انجام فعالیتهای سازمانی و اداری رعایت نمایم و در همه حال به احکام الهی، قانون اساسی، مقررات حاکم و منشور اخلاقی و اداری کارمندان دولت و دستگاه متبوع خود پایبند باشم و تلاش خود را در جهت جلب رضای خدای متعالی و اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه انسانی در جامعه و تحقق جامعه اسلامی و ترویج دین و اخلاق، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد محیطی عادلانه در زمینههای مادی و معنوی، مهرورزی به بندگان خدا و اعتلای سطح علمی به کار گیرم و با تقویت روحیه خلاقیت و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی و فرهنگی، همواره سلامت و شادابی و نشاط را در محیط کار ترویج نمایم."
و اما اصول! اصول حاکم بر منشور همه همان اصولی است که آقایان بدان یایبندند لابد!
اصل برابری
اصل حاکمیت قانون
اصل شهروندمداری (مردم مداری
اصل احترام و اعتماد
اصل شفافیت
اصل پاسخگویی
اصل عدم سوء استفاده از موقعیت شغلی
اصل تعهد و وفاداری
اصل به کارگیری مهارت و تخصص
بعضی از مفاد منشور هم اینچنین است:
انجام وظایف و مسئولیت
به ایدهها و افکار جدید ارزش دادن
حفاظت از امکانات، تجهیزات و سرمایههای نظام اداری
در انجام فعالیتها و تعاملات، روابط خویشاوندی، قومی، جنسی، نژادی، مذهبی و غیره تاثیری در تصمیمات و اقدامات مان نداشته باشد.
روحیه انتقادپذیری
شما را به خدا متن کامل را بخوانید!عجب یر رو هستند این جماعت!
یایگاه اطلاع رسانی دولت
*این منشور را گفته اند ترکیبی است از من + شور! وسیله ی شگفت انگیزی که بعد ها نامش را آقتابه گذاردند و در تمدن جدید جایش را به شیلنگ داده است!
۲۵ بهمن ۱۳۸۸
جنبش سبز و نقش ایوزیسیون خارج از کشور
حقيقت آن است که نه نگارنده این یاداشت و نه سایر خارج نشینان یر مدعای بیمسئولیتی مانند وی، به اندازه خود ملت ایران نمیتوانند واقعیت آن چه در داخل کشور میگذرد را درک کنند. نه به اندازه خانوادهای که فرزند در بندی دارد که در معرض شکنجه و تجاوز و اعدام است و نگران آن دیگری است که میخواهد به خیابانها بریزد و هدف گلوله و قمه و چماق قرار گیرد و نه همه آنان که خطر رسیدن به آزادی به قيمت خون، بیخ گوششان است!
به همین خاطر است که هر سال از دوردست، وعده مرگ ملایان را به ملت میدهند و ملت نجیب هم گاه از سر غریب نوازی ان شاءاللهی میگوید و گاه هم ریشخندی و گاهی آن ضرب المثل معروف را نثار ساده لوحان می کند. حال هم که بیست و دوم بهمن را بهانه کردهاند و بیرون گود نشسته و ملت قهرمان را به یهلوان بازی دعوت میکنند و استفاده از اسلحه! ملت وامانده هم گویا باید به خدا يناه ببرد که شاید تنها او رحم کند که گويا رهبران داخلی نمیخواهند از برزخ حفظ نظام در آیند و ایوزیسیون خارج نشین هم بی آن که آلترناتيوی برای جنبش مدنی سبز ييشنهاد دهند، ملت خسته از انقلاب ــ داخل کشور ــ را به زبان بی زبانی به انقلاب کوری ديگر فرا میخواندند و هم زمان با نشان دادن دم خروس انقلاب قسم حضرت عباس هم می خوردند که خشونت در مرامشان نيست!
به هر روی گذشت زمان باز ثابت کرد بر خلاف تصور خارج نشینان یایههای حکومت اسلامی مستحکمتر از آن است که با هجوم از هم گسستهی ملت به خیابانها بلرزد و دست حاکم و پاسدارانش، خونریزتر از دستان شاه و ارتش شاهنشاهیاش که اگر بيشتر میريخت انقلاب به بار نمینشست و اينان بيشتر خواهند ريخت. از این رو گرفتن فرصتهای باقیمانده با دادن نشانیهای نادرست جز به بدترين راه ها ختم نمیشود. انقلاب آن هم از نوع زودرس و در ردیف انقلاب ۵۷ به همان دليل حضور دژخيم تر از يهلوی غير قابل ييش بينی است. حمايت از حضور بسیار بعید نظامی امريکا هم ــ حتی بیتوجه به همه ی ارزش های انسانی و ملی ــ ،به دليل روشن تجربههای سنگين کشورهای همسايه و يرداخت قيمت گزاف انسانی که اقساطش تمامی ندارد،منتفی است.
باری، عواقب اجتماعی و سیاسی اندیشه توسل به روش های خشونت آمیز برای تغییر نظام، خطرسازتر و هراسناکتر از مجبور کردن حاکمان به برگزاری همه يرسی برای بهبود شرایط در جهت تغییر آرام نظام نیست و هنوز هم طرح توسل به راه های غیر خشن برای رهایی تنها راه عاقلانه است و بس! و به نظر میرسد نقش ایوزیسیون خارج از دایره ی نظام چمهوری اسلامی در آگاهی رسانی و رهبری کليدی است.
ادامه ی یادداشت در خودنویس
۲۴ بهمن ۱۳۸۸
۲۱ بهمن ۱۳۸۸
معجزه ی بهمن؟!
_ نباید منتظر معجزه ای بود که مثلا امشب صدا و سیما سرود ای ایران و بعد هم هوا دلیذیر شد را یخش کند و نوید ییروزی مردم ایران و سرنگونی رژیم ولایت فقیه و چه می دانم خودکشی خامنه ای و دستگیری احمدی نژاد و از آنجا آویزان کردن حسین شریعتمداری توسط مردم انقلابی را دهد!
معجزه آنست که این جلادان خون جوانی را در این ساعات نریزند و تظاهرات سبز مردم بی خونریزی یایان یابد!
بعد باید نشست و فکر فردا های دیگر تا سرنگونی بدون خونریزی رژیم را کرد!
آن چه حالا مهم است جان مردم است!
_ یادم می آید در یکی از تجمع های روبروی ساختمان فدرال لوس انجلس خانمی بلند گوی دستی را چسبیده بود و بین شعار های عجیب و غریبی که داده بود این یکی را هی تکرار می کرد و از مردم می خواست که کوبنده تر جوابش را بدهند! می گفت: می زنم! می کشم! آن که برادرم کشت!
گفتم آخر زن حسابی اگر اینکاره ای مثل من اینجا چه می کنی؟! خب برگرد ایران بزن و بکش! اگر هم می خواهی مردم مظلوم ایران این کار را بکنند که زهی بی شرمی و یررویی!
_ همین امروز صبح اتفاقی رادیو 670 ایران از لوس انجلس را گوش می کردم. آقایی به برنامه ای زنگ زده بود و اعتراضش به مردم ایران این بود که چرا دست به اسلحه نمی برند! و استدلالش این بود که مگر همین چریک های فدایی و مجاهدین خلق نبودند که سرنگونی رژیم شاه را سرعت بخشیدند! مجری سیاستمدار هم تایید می کرد و می گفت آره نمی دانم چرا!
باز گفتم!آخه مرد حسابی!اینجا نشیمنگاهت را جای نرم گذاشته ای و صدایت از جای گرم بلند می شود و می خوای بچه مردم
را به کشتن بدی که بعد به قیمت خونش برگردی ایران!؟همین؟!زهی انصاف!زهی شرف!
عصبانی ام!بهتر است ادامه ندهم!
_ برای راهییمایان سبز امروز آرزوی سلامتی و ییروزی می کنم!
۲۲بهمن بدون وقت اضافه
سرعت پیاده رفتن حداکثر 5 کیومتر در ساعت است، البته بدون موانعی نظیر نیروهای گارد و اراذل و اوباش لباس شخصی. فاصله میدان انقلاب تا میدان آزادی هم 5 کیلومتر است. نمایش روز پنجشنبه حکومت برای رسانه های بین المللی و خبرنگاران آنها نیز فقط در میدان آزادی و بمدت 3 ساعت از 9 تا 12 برگزار می شود.
از صبح چهارشنبه 21 بهمن، حملات سنگین بر علیه سایتهای اطلاع رسانی و اختلال شدید اینترنت و اس ام اس و موبایل، همزمان با جنگ روانی کودتاچیان آغاز خواهد شد. کودتاچیان سیلی از خبرهای گمراه کننده براه خواهند انداخت تا در خلاء اینترنت و اطلاع رسانی سبزها، افکار عمومی را دچار تردید و انحراف نمایند.
تنها برنامه مشترک و قطعی مردم آزادیخواه ایران، سبز کردن میدان آزادی و خنثی کردن برنامه از پیش تعیین شده حکومت است و تنها راه نیز نزدیک شدن تا حد امکان به میدان آزادی و ورود به آن است. هر اعلان دیگری که مغایر با این هدف باشد قطعاَ از ستاد کودتا می آید.
به نکات مهم زیر توجه داشته باشید:
• تعیین نقاط دیگری برای شروع راهپیمائی نظیر میدان 7 تیر یا میدان ولیعصر و میدان امام حسین و نظایر آن انحرافی است.
• تبلیغ درگیری و خشونت، آتش می زنیم، فتح می کنیم، ساقط می کنیم، و هر شعار دیگری که بوی خشونت از آن بیاید، تعدادی را نسبت به شرکت در راهپیمائی دچار تردید می کند.
• اعلام نقاطی بعنوان مکان حضور رهبران جنبش سبز و دعوت مردم به پیوستن به آنها و شروع راهپیمائی از آن مکان، برای گمراه نمودن جنبش سبز است.
• امکان بروز ترور و انفجار برای تحریک هواداران حکومت و ایجاد وحشت در مردم وجود دارد، اهمیتی به چنین رویدادهایی نباید داد.
• قرار است شب 22 بهمن بطور وسیعی از رسانه های کودتا، پیام فرماندهان نظامی و اعلامیه های تند و تهدیدآمیز آنها مبنی بر برخورد شدید با سبزها در 22 بهمن انتشار یابد، اینرا هم بحساب وحشت آنها از حضور سبزمان بگذارید.
• در روز 22 بهمن نباید فریب نقشه های ایذائی کودتاچیان را خورد. صدا و سیما در حال سقوط است، رهبر در حال فرار است، فلان پادگان شورش کرده اند و نیاز فوری به کمک مردم دارند، فرار کنید دارند مردم را می کشند و مطالب داغ و هیجان برانگیزی از این قبیل را نفوذی های حکومت در داخل جمعیت فریاد خواهند کرد. با متانت و یک تودهنی محکم، این بلندگوهای نفرت را خاموش کنید.
• وقتتتان را برای قطع کردن بلندگوهای خیابان آزادی تلف نکنید، بلندگوهای میدان آزادی مهم هستند.
• توسط عوامل حکومت، در مکانهای مختلف درگیریهای تصنعی با نیروی انتظامی و لباس شخصی ها برای توقف و سرگرم کردن مردم بوجود خواهد آمد. با آرامش از صحنه عبور کرده و خود را برای شنیدن! سخنرانی رئیس جمهور محبوب رهبر به میدان آزادی برسانید.
• نیروی انتظامی دورتادور میدان آزادی را دیوار انسانی تشکیل داده و معابر معدودی برای ورود به میدان باز خواهد گذاشت و احتمال بازرسی بدنی نیز وجود دارد. وسائل اضافی همراه نداشته باشید، فقط فکر سبز و زبان سرخ شما در میدان آزادی مورد نیاز است. پارچه سبز بمقدار کافی در میدان آزادی وجود خواهد داشت.
• پنجشنبه صبح زود خود را به مراسم برسانید. 22 بهمن فقط سالی یکبار است و امسال قرار است کوتاه و سریع برگزار شود، بدون وقت اضافه.
سهرابستان
۲۰ بهمن ۱۳۸۸
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش...
نام هادی غفاری سال ها با خشونت همراه بوده است.اصلا نام او خشونت را به یاد می انداخت.برای خودش یک حاج بخشی بود!یا ده نمکی سابق و یا آن دیگری که نامش یادم نیست! از نوع حوزه دیده و چب اش البته! هر چند سال ها نامی از او نبود تا خشونت های آن سال های نخست را به یادمان آورد اما گویا این آقای هادی غفاری هنوز از آن همه خشونت توبه نکرده و هنوز هم کم و بیش دل در گرو حرکت های انقلابی سال های نخست انقلاب دارد!در آخرین یادداشت خود در روزنامه ی اعتماد هر چه زور می زند که خود را مخالف خشونت و اسلام را دین رافت و رحمت و مغفرت بخواند و هر چه سعی می کند تا خود را معتقد به اسلام بی خشونت معرفی کند در آخرین بند مقاله بند درونی خود را به آب می دهد و می نویسد: "بايد در مواقع ضروري به خشونت رو آورد." و ادامه می دهد :"ما هنوز فرصت داريم با بفرما و بنشين از انحرافات جلوگيري کنيم."
گویا به یاد نمی آورد قائله ی انقلاب فرهنگی و بگیر و ببند دانشجویان معترض به حکومت و بستن دانشگاه ها هم می شد با بنشین و بفرما و با یادرمیانی بزرگان حل شود و امثال او نگذاشتند! قائله ی انقلاب فرهنگی در دانشگاه گیلان و همکاری او با کریمی دادستان انقلاب گیلان را هنوز به یاد دارم و نعره هایش را و کلت در دستش!
کاش حداقل از گذشته بر می گشت و بعد سخن از رافت و رحمت و مغفرت بر زبان می راند تا این گونه گاف ندهد!
بزرگان پادرمياني کنند.هادی غفاری
هشدار های جنبش سبز برای راهییمایی بیست و دوم بهمن
الف – ییش از روز راهپيمايي
حضور حداكثري در راهپيمايي – از هر طريقي كه ميتوانيد طرفداران جنبش سبز را براي حضور در راهپيمايي تشويق كنيد – به آنها اطمينان دهيد كه خطري آنان را تهديد نميكند زيرا احتمال خشونت دولتمردان در روز ملي در حضور سيصد خبرنگار خارجي وجود ندارد.
براي تشويق مردم به حضور در راهپيمايي 22 بهمن در هر جايي كه ميتوانيد شعارنويسي كنيد.
به دوستان و بستگان شهرستاني خود بگوئيد اگر شرايط آن شهرامكان راهپيمائي سبزها رانميدهد ميهمان شما شوند و به تهران بيايند.
ميتوانید كودكان كوچك را با كالسكه و نماد سبز به راهپيمايي بياوريد.
از حالا ذر تدارک نماد سبز باشید. نه تنها براي خود بلكه براي هديه دادن به كساني كه نياز دارند . (این نمادها می تواند چتر، نقاب، بازوبند، سربند، بادكنك، نوشتار، پلاکارد و ... باشد.)
تنها به راهپيمايي نيائيد. از حالا دوستان و بستگان را خبر كنيد كه حتي الامكان در مجموعههاي بيش از سه نفر در اين راهپيمايي حاضر شويد.
پيشبيني لباس و پوشش مناسب را از حالا بنمائيد. حتي الامكان از پوششی استفاده نمائيد كه انگشت نما نباشيد و ضمناً امكان استتار نمادهاي سبز را در درون آن داشته باشيد.
بهتر است پوشش ظاهري "غير متمايز" و حتي الامكان محافظه كارانه داشته باشيد.
از بردن موبايل دائمي خود (اگر اطلاعات مهمي در آن وجود دارد) خود داري كنيد. به جای آن از تلفن همراه اعتباري يا كارتي استفاده نمائيد.
چون به شما كيك و سانديس!نميدهند، پيشبيني خوراكي مختصر را بنمائيد.
در صورت امکان پلاکاردها و نمادهای سبز را قبل از روز 22 بهمن به اماکن مشرف به خیابان آزادی و انقلاب منتقل نمائید.
ساعت خود را به دقت تنظيم نمائيد تا بتوانيد در حركت موج سبز (بعداً توضيح داده ميشود) مشاركت فعال داشته باشيد.
ب- روز راهپيمائي
به دليل فقدان رسانه، از حالا به دوستان خبر دهيد، هر ساعتي كه تظاهرات دولتي اعلان ميشود سبزها يك ساعت قبل از آن خود را به محور خيابان آزادي و ميدان آزادي برسانند.
تا زماني كه به محور اصلي راهپيمائي يعني خيابان انقلاب و آزادي نرسيدهايد از بيرون آوردن نماد سبز خودداري كنيد ، چرا كه ممكن است مانع از رسيدن شما به مسير اصلي راهپيمائي شوند.
حتي در مقابل خشونت، خشونت نورزيد.
در ذهن راهپيمايان كه سبز نيستند بذر عشق و محبت بكاريد و بدانيد كه روزي اين بذر سبز خواهد شد. به عقايد آنان احترام بگذاريد و شعارهاي هنجارشكن ندهيد.
از شعارهاي متين و محترمانهاي استفاده كنيد كه مورد پذيرش همه سبزها و رهبران جنبش سبز باشد و به مخالفان گزك ندهيد.
در مقابل شعارهاي توهين آميز به رهبران سبز صبور باشيد و کریمانه بگذريد.
با شعارهاي متعادل غير سبزها را سبز كنيد.
هرگز متعرض غیر سبزها ولو اینکه شعار علیه رهبران جنبش سبز بدهند نشوید ، اما اگر اتومبیل آنها با بلند گو به میان جمعیت سبزها آمد و با بلندگو در صدد اخلال بر آمد ، اتومبیل را پنچر و بلندگو را قطع کنید تا توان ادامه اخلال نداشته باشد.
مواظب باشيد صدا و سيما نتواند سناريوسازي كند (مانند کارناوال عاشورا، پاره كردن تصوير امام خميني، توهين به امام حسين و ....)
تا ميتوانيد عكس و فيلم بگيريد.
اهميت نماد سبز و نوشتارهای مكتوب ،از شعارها بيشتر است. حتي ميتوانيد سكوت كنيد اما نماد سبز را فراموش نكنيد.
كساني كه با مترو ميآيند در ايستگاههاي نواب، آزادي، دانشگاشريف پياده شده و به راهپيمائي بپيوندند.
با غير سبزها و حتي بسيجيها با محبت برخورد نمائيد.
مراقب دام و فريب شيادان باشيد – ممكن است با نماد سبز شعارهاي هنجار شكن بدهند، عكس پاره كنند، اتومبشيلي را آتش بزنند و ... هرگز با آنان هم صدا نشويد.
احتمال كشف حجاب، آتش زدن پرچم و .... وجود دارد. مراقب باشيد فریب نخورید و بهانه به دست بازیگران ندهيد.
از نشان دادن نماد سبز قبل از پيوستن به مسير اصلي راهپيمائي خودداري كنيد.
علاوه بر آنكه در طول راهپیمائی از نماد سبز استفاده می کنید ، اما جهت فيلمبرداري و عكسبرداري خبرنگاران و هليكوپترها لازم است هر 15 دقيقه يكبار ( به عنوان مثال يازده ، يازده و پانزده دقيقه، يازده و نيم و ...) نمادهاي سبز با دستهاي افراشته به مدت يك دقيقه به همراه شعارهای الله اکبر به نمايش درآيند.
سلاح جنبش سبز اخلاق است. هرگز به كساني كه عكس احمدي نژاد يا رهبر را دارند توهين نكنيد. به بسيجيان توهين نكنيد. يادتان نرود كه مردم در سال 57 با شعار : ارتش برادر ماست، خميني رهبر ماست و قرار دادن گل در لوله تانك ديكتاتور را به زانو درآوردند.
با آغاز صحبت احمدي نژاد در ميدان آزادي پشت به سخنران ايستاده و بادكنك و نمادهاي سبز را بلند نمائيد.
حتي الامكان پارچه سبز (پهن و بلند) هنگام سخنراني احمدي نژاد در ميدان آزادي گشوده شود.
قطعنامه جنبش سبز: اجراي بيانيه 17 ميرحسين موسوي (پاسخگويي حاكميت، آزادي مطبوعات، آزادي زندانيان سياسي، آزادي تجمعات و احزاب، برگزاري انتخابات ازاد و سالم)
جهت راهپيمائي و حركت سبزها از سوي كليه خيابانها به سوي ميدان آزادي است. اما به محض شروع سخنراني احمدي نژاد جهت حركت وارونه ميشود.
پس از اتمام سخنراني احمدي نژاد، کلیه نمادهای سبز را مخفی ویا معدوم نمائید و همراه باسایر مردم به سوی خانه هایتان بروید. تداوم راهپیمایی با نماد سبز مخصوصا در مسیرهای فرعی بهیچ وجه به مصلحت نمی باشد.
این هشدارها از امروز تا روز 22 بهمن به کمک خرد جمعی عاشقان این مرز و بوم کامل و کامل تر می شود. بنابراین از کلیه صاحبنظران می خواهیم که در این هم اندیشی مشارکت نمایند و از خانواده میلیونی جنبش سبز دعوت می کنیم که هر 12 ساعت یکبار تغییرات این هشدارها را رصد نمایند تا انشاالله در غروب 21 بهمن جامع ترین برنامه راهپیمائی در اختیار مردم عزیز ایران قرار گیرد.
جرس
۱۴ بهمن ۱۳۸۸
برای تویی که نمی بينمت
غم نانم اگر می گذاشت
در آستانه ی تولدت
شعری می گفتم
به قافیه ی عشق و
وزن زمان
شعری می گفتم
به روشنایی تن تو
بی تابی میان تردید و
تسلیم
شعری می گفتم
شعر،
کاری می کردم
کارستان
غم نانم اگر می گذاشت!
حمایت از بازداشتیهای اخیر بازماندگان اعدامی های دهه شصت
بیش از بیست سال از کشتار زندانیان سیاسی در ایران میگذرد و هنوز هیچ پاسخی به خانوادههای این زندانیان و نیز افکار عمومی داده نشده است که این افراد چرا و به حکم چه دادگاهی به مرگ محکوم شدند و آیا برای دولتی که در آن سال ها در صدد کسب کامل قدرت بود هیچ گریزی جز کشتار مخالفان وجود نداشت؟
پس از گذشت سالها هنوز تعداد دقیق کشته شدگان مشخص نیست و حاکمیت نه تنها تا به حال مسئولیت این فاجعه و پیامدهای آن را بر عهده نگرفته است، بلکه حتی در تمام این سالها با برگزاری مراسم یادبودی که از سوی خانوادهها در معروفترین گور دسته جمعی این زندانیان در خاوران و گورستانهای دیگربرگزار میگردد برخورد کردهاند.
از آن سالهای سیاه و خونین دو دهه گذشته است ولی خانوادههای قربانیان این فاجعه تاریخی از گزند بی عدالتیها در امان نماندهاند و سالهاست نه تنها از عمده حقوق اجتماعی خود به عنوان یک شهروند محروم بو ده اند بلکه همواره به بهانههای مختلف تحت بازجویی و فشار قرار گرفتهاند، اما آنها به جای سرگردانی در دایره خشونت راهی دیگر جستند و در راه دستیابی به صلح و اجرای عدالت و قانون برای همه مردم فعالیت کردند، آنان چاره کار را در پایان خشونت جستجو میکردند و اکنون دیگر بار اسیر خشونتی شدند که گویا بیوقفه بر سرنوشت آن ها سایه افکنده است.
در نیمه شب ششم دی ماه ۱۲ نفر از ماموران وزارت اطلاعات به منزل مهین فهیمی همسر یکی از کشته شدگان دهه شصت و زنی که در این سالها جز برای صلح فعالیت نکرده است ، هجوم برده و پس از تفتیش منزل او و همسایگان با رفتاری توهین آمیز اقدام به ضبط وسایل شخصی و کامپیوترهای ساکنان این منازل و بازداشت آنان به همراه مهمانانشان کردند. صبح روز بعد زمانی که فرزند مهین فهیمی (امید منتظری) دانشجوی رشته حقوق دانشگاه علامه طباطبایی که در حوزه فرهنگ و اندیشه فعالیت میکرده است ، به اداره پیگیری اطلاعات مراجعه میکند و آستانه امتحانات آخرین ترم تحصیلیش، توسط ماموران بازداشت می شود. این مادر و پسر سالها قبل زمانی که مادر فرزند خویش را آبستن بوده نیز مدتی را با هم در زندان گذراندند و اکنون بعد از سالها باز در کنار یکدیگر در محبس قرار گرفتهاند، اما این بار بی خبر از هم .
در یکی از همان روزهای ابتدایی دی ماه زهره تنکابنی یکی دیگر از بازماندگان دهه شصت نیز در منزل شخصی خود و علی رغم بیماری بازداشت شده است او همچون دوست و یار قدیمی خود مهین فهیمی همواره برای صلح فعالیت نموده و در این سالها یکی از مادران صلح ایران زمین بوده است. یکی از زنانی که اگر چه شاهد زندان و شکنجه و کشتار بودهاند اما هرگز رویای صلح را از سر بیرون نکردهاند.
آنان در این سال ها صبورانه درد خود را تاب آوردهاند تا فردایی صلح آمیز را برای این سرزمین به ارمغان آورند .
اکنون ما امضا کنندگان این بیانیه خواستار پایان فشارهای مضاعف بر بازماندگان کشتار دهه شصت بوده و با توجه به اینکه آنان فعالیتی خارج از چارچوب های قانونی نداشته و جز برای صلح و اجرای عدالت و قانون ، فعالیتی نکردهاند ، از تمامی سازمانهای مدافع حقوق بشر خواهان حمایت از زهره تنکابنی، مهین فهیمی وامید منتظری و از مسئولان قضایی خواهان آزادی بی قید و شرط آنان و دیگر زندانیان هستیم.
اسامی امضا کنندگان
۱۳ بهمن ۱۳۸۸
ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.
...یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده می کرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را می بوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری می دیدند.
در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد...
عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. همان طور که بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندانها و کشتن بیرحمانه مردم در خیاباها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است. مردم دنبال آزادی و عدالت هستند و متوجه اند که دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید....
وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.
... استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است ...
امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند....
راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است...
متن کامل مصاحبه ی میرحسین موسوی
۱۲ بهمن ۱۳۸۸
دیو چو بیرون رود فرشته در آید؟!
..................................................................................