"به دوستی ناديده"
* در روزگاری چنين يائسه،
زايش،
بی سرانجام اميدی است.
* از عشق بگو
که بی بزک فريب
زاينده ی اميد است.
* دستانت را بگشای
و بر هستی ام گذار
نگاه بيار
حجاب تن بردار
و مرا
در چشم هايت
فراهم آر.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
وبنوشتهای سام الدين ضيائی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر