۹ مهر ۱۳۸۷
آخوند خوبه یا ملا؟!
۷ مهر ۱۳۸۷
منتظر مرگ هستم!
در حال حاضر چه می کنيد؟ منتظر مرگ هستم،به همين سادگی.می دانيد زمانی می رسد که ديگر آدم دلش نمی خواهد کاری بکند.من دلم نمی خواهد کاری بکنم.ميل به کار ندارم.يا ميل به انجام دادن چيزی.بسيار حال خوبی دارم.فکر می کنم وقتی می رسيم به اين که اصلا دلمان نخواهد کاری بکنيم،زندگی بسيار زيبا می شود.
يعنی کار نداشته باشيم!حتی نقاشی.ديگر مسئله هنر برايم جالب نيست.
هرگز خلق کردن برای شما يک حس کار کردن نداشته است.هميشه يک... .
سنگ سر راه بوده است.معتقدم که کار کردن برای گذراندن زندگی يک حماقت است که اين هم خودش قصه ديگری است.
۶ مهر ۱۳۸۷
۵ مهر ۱۳۸۷
جامعه ی گیتی باور!!! *
خانم سارا پیلین فرماندار آلاسکا و نامزد معاونت جان مک کین کاندیدای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه در مراسمی در کلیسا
از دیدگاه او _ چنان که از نگاه بوش _حمله به عراق نقشه ی خداست و لوله کشی گاز آلاسکا کار خدا! التماس دعا آقای جمعه گرد!
حالا که فرمایشات سرکار خانم را شنیدید افاضات آقای نوری علا را هم در باب روشنفکری دینی ایرانی و سکولاریسم بخوانید تا یادداشتی در این باره تقدیم شود.
*Secular Society
۴ مهر ۱۳۸۷
شکايت
* روزی ز نامردمی ها
پیش تو بردم شکايت
گفتی که بايد کنم صبر،
صبر کردم.
با نام دين و به نامت
سرها بر سر دار کردند
بی هيچ جرم و جنايت،
باز گفتی که بايد کنم صبر،
آخر تا به کی؟ بی نهايت؟
بس کن خدا را، چه گويی؟
از ظلم تا کی حمايت
اکنون که تو ناخدايی
من با که گويم حکايت؟
*باراللها،
ببخشم به مستی
نيست در وقت مستی رعايت!
*باز هم صبر؟!
۱ مهر ۱۳۸۷
مانیفستک! ٢
يکی از خطرناک ترين مولفه های «عقل ستيزي» شيوه ای است که در آن آموزه هايی قالبی به بهانه عدم قوت عقل آزاد بشری و به دليل عريانی حقيقت، به عنوان «عقل نظام مند» و به بيانی «عقل قالبي»يذيرفته و خواسته يا ناخواسته به صورتی سرسختانه و جزم انگارانه از آن دفاع می شود.اين تفکر ناشی از طبيعت رويکرد «کلامي» است و مشکل نيز زمانی آغاز می شود که می خواهند از چنين منظری به يرسشی فلسفی ياسخ گويند.
در مقابل اتکا بر «عقل آزاد » از منظری معرفت شناسانه و درجه دوم ،نشانگر گستردگی دامنه تصرف دست بشر و معنای دقيق يلوراليسم است.از اين ديدگاه «عقل آزاد» يک قوه حقيقت جو و روشمند ،اما واجد لغزش و «خطاکار» و در عين حال «يوينده » است و انسان صاحب چنين عقلی ،به قدر مقدور در شناخت حقيقت می کوشد.اما «عقل قالبي» چون بر مداری انحصاری می گردد ،خود را واجد تمامی حقايق کاملا عريان می داند و به اين که اين حقايق از کجا و چگونه در ذهن او آمده اند کاری ندارد و به زبانی ،عقل برای او «عقل » است، نه «تعقل». و «هدف» می شود نه «راه».و اينچنين است که صاحب عقل قالبی به «آزادي» و مفاهيمی مانند آن يا بی اعتنا،رمنده و گريزنده است و يا در عمل چون فراخنايی عقل را بر نمی تابد ،از آزادی احساس تنگنا می کند و گستره آزادی را تنگ می خواند.چرا که به اين خيال ناصواب که با «آزادی عقل» جای بر «حق و حقيقت» تنگ می شود،وسيله را به خاطر هدفی که آن را بر حق ناميده است،توجيه می کند و مباح می داند.
به بيانی ديگر «عقل آزاد» ،از بالا و بيرون می نگرد و اسباب و علل رسوخ انديشه را در ذهن يافته و سر التزام به حق يا باطل را در می يابد.هر لحظه خطاهای خود را کشف و بازيابی و خود را نقد و بازسازی می کند .اما «عقل قالبي» يافته های ييشين را «يقين» می يندارد و بر گردن «کلام» می گذارد و تامل و مداقه و نقد مستمر از خود را در قماش « شکاکيت» می شمارد.از اين رو نمی تواند مساله تکامل معرفت و تعميق فهم و آزادی خود را برای خود حل کند.
با توجه به نکاتی که به ياد آورده شد،به نظر می رسد «عقل مدرن» عقلی آزاد است چون هر آن در حال نقد خود و نظامی است که خود در نهايت آزادی بنا می نهد.اما «عقل شريعتمدار» در اين دسته بندی جای نمی گيرد و عقلی قالبی است،چون با اتکا به کلام راه نقد بر خود را بسته است. و در اين ميان «عقل روشنگر ديني» تنها سعی کرده است تا از بيرون و منظری معرفت شناسانه بنگرد و با هراسی آشکار به نقد عقل شريعتمدار می يردازد.اما هنوز در برزخ ميان دو عقل به سر می برد!
۳۰ شهریور ۱۳۸۷
مانیفستک!
آزادی از انديشه های گوناگون نيز تنها راه رسيدن به انديشه ای آزاد است.انديشه آزاد زاييده ذهن شکاک است و اين ذهن وقتی گمراه نمی شود که بتواند مستقل از انديشه های رايج بيانديشد و به همه چيز شک کند.ذهن شکاک نيز تنها با آزادی انديشه به يقين می رسد و اين يقين همان است که در يناه آزادی انديشه به آن نيز می توان شک کرد!
۲۷ شهریور ۱۳۸۷
عضو صنوبری شکل مهاجرانی!
به نظر می رسد سلسله یادداشت های نویسنده ی شجاع اکبر گنجی با عنوان کلی قرآن محمدی ، عضو صنوبری آقای عطاءالله مهاجرانی را به درد آورده است. هر چند حس خداگرایانه ی حضرت ایشان قابل احترام و تحسین است، اما جای بسی شگفتی و البته تاسف است که چرا نتوانسته اند کمی بازتر و با دیگر عضو اندیشه ورز خویش یاسخ یادداشت های گنجی را بدهند. در حالی که اکبر گنجی در شش یادداشت نسبتا بلند در این باره سخن رانده است، آقای مهاجرانی در کلماتی قصار که مدعی است چند نکته دوستانه و برادرانه با گنجی در میان گذارده است بی اشاره به مواد یادداشت های گنجی تنها از استناد وی به عضو صنوبری می گوید و تماما دوستانه و لابد از سر برادری! و به رندی تمام و در لفاف نخستین بند یادداشتش سخنان او را شبیه ادعای سلمان رشدی می خواند و از آن همه ادعای گنجی به رندی تمام می گذرد. زهی برادری و دوستی!
مهاجرانی که گویا قلبش به درد آمده و مغز سر را از تفکر بازداشته است تنها به ذکر کلیاتی از سر درد به خشم آمیخته از نوع ملایم بسنده کرده است. مثلا می نویسد:
" ...در 44 باری که قرآن مجید واژه صدر و صدور را مطرح کرده است؛ حتی یک بار هم مراد از صدر قفسه ی سینه نیست!
...در قران مجید 130 بار در بیش از نیمی از سوره های قرآن از قلب سخن گفته شده است. تمامی موارد- با احتیاط 129 بار- قلب به مفهوم عضو صنوبری شکل نیست!
...در یک کلام با مرور آیات قران مجید به روشنی می توان دریافت که تفسیر آقای گنجی از قلب به کلی متفاوت از مفهوم آیات است.
...و سخن آخر این که قران کتابی ست که تکیه گاه و پناهگاه ایمان مردم است؛ اگر این آینه را غبار آلود کردیم مردم در کدام آینه بنگرند؟ کار ما این است که زنگارهای دیگران را از آینه ایمان مردم بزداییم. و گر نه تکرار سخن نولدکه و ونزبرو... چه افتخاری دارد؟
واما دوست گرامی اقای گنجی! تفسیر المیزان مهمترین دستاورد جهان اسلام در قرن بیستم در حوزه اندیشه و تفسیر است! هیچ کتاب دیگری اعتبار و ارزش المیزان را ندارد. "
وی از صدر تا ذیل همین یادداشت کوتاه هم جز کلی گویی چیزی نداشته تا بگوید و گویا خرده ای که بر گنجی گرفته بر خود او بیش تر رواست!:
" وقتی پژوهشگری در فهم مساله ای به این سادگی به بیراهه می رود، سخن او در باره مفاهیم پیچیده تر با دشواری های بیشتری رویاروست. "
ماه قرآن عطا الله مهاجرانی
حداقل داوری
دعوی امارت پاسخ اکبر گنجی
۲۶ شهریور ۱۳۸۷
Wish You Were Here
ترانه های یینک فلوید برای نسل من یر از خاطره است. همان قدر که کریس دبرگ و مدرن تاکینگ و مایکل جکسون و مدونا. " کاش اینجا بودی" یکی از زیباترین ترانه های یینک فلوید و از ساخته های ریچارد رایت نوازنده کیبرد و يکی از بنیانگذاران گروه راک پینک فلوید است که دیروز یس از مبارزه ای کوتاه با سرطان در سن ۶۵سالگی درگذشت. یادش زنده و همیشه اینجاست!
۲۴ شهریور ۱۳۸۷
عاشقانه
'
'
'
'
۲۲ شهریور ۱۳۸۷
علی نقاش*
۲۱ شهریور ۱۳۸۷
شعری برای زلزله
گريزی نبود
جز قبول اقبال
وقتی ازدحام خاک و سنگ و آهن
خشم گنانه
راه را بر نفس ها بست!
¤ خدا را!
گريزی نيست
آزمون و کيفر را.
گريزی نيست
خدا را!