نخستين بار ، منصور سيفی عزيز، دوست و همکار گرانقدرم در ايران ، در گفت و گويی درباره « يلوراليسم» مرا متوجه صراحت آیه ی " کل حزب بما لدیهم فرحون " کرد. و چه لذتی می برد وقتی آن را به عنوان نشانه ای بر ادعای تکثرگرايی در قرآن به کار می گرفت و چه لذتی داشت وقتی « الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» را به عنوان تکمله کلام سيف الدين ــ نامی که دوستان بر او گذارده اند که الحق چنين نيست و با شمشير سرو کار ندارد! ــ چاشنی می کردم.
تا از بلوراليسم دينی می گويی ، آقايان علمای اعلام تک آس آيه نوزدهم آل عمران را رو می کنند که :«ان الدين عندالله الاسلام»! حالا جرات داری چيزی بگو تا حکم ارتداد صادر شود! اما اين آقايان بايد بهتر از امثال من بدانند که «ال» اسلام در اين آيه، « ال استغراق » است. بدين معنا که تسليم و انقياد به خدا شرط دين است. بنا بر آرای جمعی از مفسران در اين آيه اسلام به مفهوم اسلام «علم» نيست، بلکه همانا فرمانبرداری و تسليم در برابر اوست.همان گونه که ابراهيم مسلم بود. يعنی منقاد به فرمان خدا. همچنين آقايان در مقابل آن آيه که ناقض بلوراليسم هم نيست نشانه هايی از کثرت را در « کل حزب بما لديهم فرحون » به معنای هر حزب و گروهی از مجموعه دستاوردهايی که دارند شادمانند و «و ما اکثرالناس ولو حرصت بمومنين » يعنی بيشتر مردم ــ هر چند تو بسيار علاقمند باشی ــ در جمله گروندگان نيستند و يا « ولو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا يزالون مختلفين » ، اگر خدا می خواست مردم را امتی واحد قرار می داد ، در حالی که ييوسته در اختلاف با يکديگرند، ببينند!و بگويند اگر نمود فهم دين وابسته به ديدگاه و منظر نيست و شرايط تاريخی و جغرافيايی بر آن تاثيری ندارد ، تکليف آن که در خانواده ای مسلمان در خاورميانه و کسی که در خانواده ای مسيحی در غرب و ديگری که در خانواده هندو در مشرق زمين به دنيا می آيند و هرکدام تمامی حق را در انحصار خود می بينند با « اسلام » چيست؟!
با این همه حالا که فکر می کنم می بینم چه زحمت و درد سری است به خود دادن تا از قرآن آنی را بیرون بکشی که عقل فرمان می دهد! یادداشت های اخیر اکبر گنجی با عنوان قرآن محمدی در این باره در رادیو زمانه خواندنی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر