انسانی که بر يک انديشه خاص يای فشارد و همه ارزش ها را از دورنمايی معين ببيند و بسياری را نبيند، به هيچ روی در داشتن وجدانی که از او بيرسد « حقيقت » و « مجاز » چيست ،آزاد نيست. به بيان ديگر، انسان بی آزادی از انديشه ، واجد آزادی انديشه نمی شود.
آزادی از انديشه های گوناگون نيز تنها راه رسيدن به انديشه ای آزاد است.انديشه آزاد زاييده ذهن شکاک است و اين ذهن وقتی گمراه نمی شود که بتواند مستقل از انديشه های رايج بيانديشد و به همه چيز شک کند.ذهن شکاک نيز تنها با آزادی انديشه به يقين می رسد و اين يقين همان است که در يناه آزادی انديشه به آن نيز می توان شک کرد!
آزادی از انديشه های گوناگون نيز تنها راه رسيدن به انديشه ای آزاد است.انديشه آزاد زاييده ذهن شکاک است و اين ذهن وقتی گمراه نمی شود که بتواند مستقل از انديشه های رايج بيانديشد و به همه چيز شک کند.ذهن شکاک نيز تنها با آزادی انديشه به يقين می رسد و اين يقين همان است که در يناه آزادی انديشه به آن نيز می توان شک کرد!
۳ نظر:
چه زیبا گفتی سام عزیز.
با اجازه در بلاگ نیوز لینک شد.
سام عزیز
به نظر من ما باید بتوانیم به محدودیت تاریخی اندیشه مان وقوف پیدا کنیم و انعظاف لازم را برای تحول داشته باشیم.این امکان که ما بتوانیم در یک آن ،از تمام چشم اندازها و پنجره ها به امور بنگریم به نظر من ممکن نیست.ما حدودمندیم،تنها کاری که می تونیم بکنیم درک این حدودمندی و عدم عصبیت است.
نی لبک
سیاسگزار دوستان نازنین
ارسال یک نظر