به خواهرم فروغ
شکرانه سپيده دمی که تو بيايی
تا برای هميشه بمانی،
کمترين سرودم را
که سرگردانی است
پرواز می دهم
به حسرت و دريغ
چشم می دوزم
به آن جا که تو بودی و
نيستی ،
پرواز کردی و
ديگر ننشستی.
فرشته
به یرهایی که تو داشتی
حسادت می کند.
............................
یر یرواز ندارم
اما
هر سییده دم
با خاطره ی یرواز تو
آغاز خواهم شد.
۱۵ دی ۱۳۸۷
دی ماه
. سام الدين ضيائی . ۰۱:۲۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر