چه کسانی ننگ حضور در تنفیذ کودتا را میپذیرند؟
فردا صبح که آغاز شود، قرار است مراسم تنفیذ رییس دولت کودتا برگزار شود؛ کسی که مشروعیت خود را نه از رای مردم، که از تقلب گرفته است.
فردا یومالفصل است؛ روز جدایی. روزی که همهی چهرههای ملی و همهی مسئولان قبلی و فعلی که در این پنجاه روز سکوت کردهاند، باید انتخاب کنند: طرف کودتا بایستند و در بار عام بیت رهبری شرکت کنند یا سمت مردم را بگیرند و ولو بدون هیچ اظهار نظری، با عدم حضورشان، اعتراض خود را فریاد کنند. این دومی رویکردی بود که سید حسن خمینی هفته پیش انتخاب کرد و اگر نتوانست مانند هاشمی به صراحت در مقابل کودتاچیان بایستد، به عنوان پیگیری کارهای خود از کشور رفت و از امکان شرکت در مراسم ننگین تنفیذ نیز خود را خلاص کرد.
البته شاید با توجه به اتفاقات هفتههای گذشته و تیرگی روابط رهبر و احمدینژاد و انتقاداتی که از وی میشد، برخی گمان میبردند که مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد اساسا برگزار نشود یا لااقل به تاخیر بیفتند. اما با پخش اعترافات ساختگی و خندهدار فعالان سیاسی اصلاحطلب که گویا بخشی از سناریوی جناح کودتا برای برگزاری مراسم تنفیذ بود، بر همگان روشن شد که روز دوشنبه مراسم تنفیذ رئیس دولت اقتدارگرایان توسط کسی که که رابطهاش با او را رابطهی پدر و پسری خوانده است، برگزار خواهد شد و تصویر کریه دستبوسی و واقعیت قبیح دستنشاندگی باز هم در برابر چشمان همگان قرار خواهد گرفت.
حال فردا چشمان نگران ملت منتظر است تا ببینند چه کسانی میخواهند در این مراسم حاضر شوند. طبق اخبار موجود، به طور قطع سید محمد خاتمی در این مراسم حاضر نخواهد شد. هاشمی رفسنجانی هم با توجه به نمازجمعهی 26 تیر، تقریبا قطعی است که نخواهد رفت، و سید حسن خمینی نیز که ایران را ترک کرده است. اما بهجز این سه نفر و دیگر کسانی که تاکنون به صراحت دربارهی کودتای انتخاباتی و نامشروع بودن دولت موضع گرفتهاند، از موضع دیگران هنوز خبری قطعی در دست نیست.
به خصوص دربارهی چهرههای شاخصی که از احمدینژاد زخمخوردهاند یا گرایش نصفه و نیمهای به سمت ملت داشتهاند، این سؤال مطرح است که تا هشت صبح فردا چه انتخابی خواهند کرد؛ سمت ملت یا جانب کودتا؟ اعضای طیف نزدیک به هاشمی در مجلس خبرگان؛ اعضای غیر وابسته به دولت در مجمع تشخیص مصلحت، نمایندگان اقلیت و مستقل از دولت در مجلس که ظاهرا هنوز مردد ماندهاند؛ اعضای اصلاحطلب یا منتقد دولت در شورای شهر تهران و نهادهای رسمی غیردولتی؛ چهرههایی مثل هاشمی شاهرودی که صحبت رفتنش به قم است، ناطق نوری که در مناظرهها متهم شد و گفتهاند ممکن است تهران نماند، حسن روحانی که احمدینژاد تا توانست مفتضحش کرد، دری نجفآبادی که این روزها زیردستانش هم از احمدینژاد بیشتر حرفشنوی دارند تا از او، محسن رضایی که حضور احمدینژاد در دولت را آغاز سقوط به پرتگاه دانست، محمدباقر قالیباف که این روزها افشاگریهایش علیه احمدینژاد نقل مجالس است، علی لاریجانی که چنین و محمدرضا باهنر که چنان، علی مطهری که ادعای صداقتش گوش فلک را کر میکند، عماد افروغ که این روزها شجاعتر از گذشته نشان میدهد و ...؛ و طردشدگان از دولت نهم مثل داود دانشجعفری، مصطفی پورمحمدی، غلامرضا آقازاده، فرهاد رهبر، طهماسب مظاهری و حتی محسنی اژهای و محمدحسین صفار هرندی؛ یا حتی اعضای دولت خاتمی که روابط خوبی با بیت رهبری نیز داشتهاند مثل عارف، زنگنه، یونسی، مسجدجامعی و ... و همچنین سران احزاب اصلاحطلب یا اعتدالگرا مثل مجمع روحانیون، مجمع نیروهای خط امام، خانه کارگر و حزب اسلامی کار، حزب همبستگی، حزب اعتدال و توسعه، حزب توسعه و عدالت و دبیرکل آن که پدر شهید روحالامینی است و ... همهی اینها تنها حدود 12 ساعت فرصت دارند که بیندیشند و انتخاب کنند.
بیشک امشب صدایی آشنا با خیلی از این نامها تماس خواهد گرفت تا مطمئن شود که آنها به مراسم فردا خواهند آمد. شجاعت میخواهد، قدرت نه گفتن میخواهد، عزت نفس و استقلال شخصیت میخواهد که کسی از مقامات سابق و وابستگان فعلی نظام جرئت کند و بگوید: عذر میخواهم، نمیآیم.
امشب باید کتاب نهجالفصاحه را گشود، از نفس قدسی پیامبر مدد گرفت، حدیث «من رأی سلطانا جائرا» را بارها خواند و به خواستهی نفس، نه گفت. آیا اینها که نامشان را در بالا آوردیم، میتوانند؟
موج سبز آزادی
۱۱ مرداد ۱۳۸۸
شجاعت میخواهدکسی از مقامات سابق و وابستگان نظام بگوید: عذر میخواهم، نمیآیم!
. سام الدين ضيائی . ۲۳:۱۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر