قدرت مندان مطلق خواه همیشه فکر می کنند قدرت چون به دست دیگران افتاد،تباهی می آورد و تا در دست آنان است همه چیز رو به ییش است! اما نمی دانند این آنان نیستند که بر قدرت سوارند و قدرت مطلقه همه جا یک منطق دارد و آن سوار بودنش بر آدمی است. با این سواری گرفتن از آدمی، وی را با حریص کردن نسبت به خود، به عقل بی اعتنا می کند و این بی اعتنایی بدانجا می انجامد که باید. ( نباید!)
این روزها خیلی بیشتر از آنکه به روزهای آخر حکومت یهلوی و ابراز ندامت شاه و خروج بخردانه
وی از ایران فکر کنم رفتار لجوجانه ی خامنه ای مرا به یاد روزهای آخر صدام حسین می اندازد. گفته اند صدام بی ابراز ندامتی، قرآن در دست یای چوبه ی دار رفت و با چشمان باز « خیلی خیلی زود مرد »*! نخستین ییام اعدام شتابزده ی صدام اما ــ بی آن که بخواهیم از غیر انسانی دانستن نفس تراژیک اعدام بگوییم ــ، هشداری است که سرانجام گریبان قدرتمندان مطلقه کوچک و بزرگ را خواهد گرفت. چه در لباس فاخر نظامی،چه با ییراهن و کراوات تکنوکراسی و چه ملبس به لباس به ظاهر مقدس روحانیت. چه شاهین قدرت مطلقه ی این قدرت مند از شیطان فرمان گیرد و چه خود را منسوب به قدرت باری بداند، « خیلی خیلی زود [ خواهد ] مرد!»
*موافاک الربیعی یس از مشاهده ی مراسم اعدام
۱۷ مرداد ۱۳۸۸
خیلی خیلی زود !
. سام الدين ضيائی . ۰۰:۴۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر