۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸

آقا اجازه ما به انتخابات مي آئيم ‌. ‌آقا اجازه ما نمي آئيم .



بعضي از نمايندگان اصلاح طلب گفتند اگر شما تحريم نكرده بوديد احمدي نژاد برنده نمي شد‌. ‌من بحثم اين بود كه شما داريد مردم را تحميق مي كنيد‌. ‌اينطور نيست كه شما مي گوييد .
اين دموكرات نما ها وقتي مي بازند ، آخرش عادت دارند آنرا به گردن كس ديگري بيندازند ‌. ‌اينرا گردن چپ ها مي اندازند كه مي خواهند به طور ريشه اي مسائل را حل كنند‌.

‌اولا‌ً ‌اينها كانديدشان دكتر معين ‌4 ‌ميليون راي آورد‌
‌دوماً اختلاف بين خودشان است وقتي اختلاف بين خودشان هست چرا ما را متهم مي كنند.
كروبي حاضر نشد با معين كنار بيايد اين اختلا ف را ناديده ميگيرند‌. ‌سوم فرض كنيد ما چنين نيرويي داشتيم كه با راي ندادن مان شما را به شكست بكشانيم ،آيا حقش نبود كه شما يك روزي بياييد در خانه ما را بزنيد كه شما كه چنين نيرويي هستيد ما را به رسميت بشناسيد‌. ‌هنوز مي خواهيد ما را از بالا نگاه كنيد ‌. ‌تا كي مي خواهيد از بالا نگاه كنيد ؟ هنوز هم اين داستان ادامه دارد .


آدم بايد چشمانش كم سو باشد كه اختلافات بين كانديدها را نبيند. ولي بايد كاملا نابينا باشد... كه تشابهات را نبيند من اصلا فكر نمي كنم كه احمد ي نژاد با موسوي فرق ندارد ‌.‌يا خاتمي با ناطق نوري فرق ندارد‌. ‌من فكر نمي كنم آثار اقتصادي و اجتماعيشان يكسان باشد ولي از آنجا كه جامعه ما با گرفتاري ها ي اساسي روبرو است ‌. ‌آنها تفاوت چنداني ندارند زيرا آنها بر اسا س چارچوب نظم موجود قانون اساسي و ولايت فقيه كار مي كنند ‌.‌و از همه مهمتر بر اساس ساختار قدرتي كه روحانيت و نظامي گري به آنها تحميل مي كند بايد حركت كنند. من معتقدم كه تفاوتي ندارند ‌. ‌ما هم در اين وادي ها نيستيم كه پست بگيريم ولي اينها رفتند كساني را كه دانش نداشتند آوردند بر سر كارها گذاشتند‌. ‌دكترا به هم دادند و باورشان شد كه دانش اقتصادي دارند .


مطلقا من و دوستانم اهانت به دموكراسي را بر نمي‌تابيم. ‌ما حاضر نيستيم كه يك نظام استصوابي به ما بگويد ازبين چهار نفر يكي را انتخاب كن ‌. ‌ميگويند به اينها راي بدهيد ، بعد هم مي گويند اگر راي ندهي برانداز هستي و دشمن هستي ‌. ‌اتفاقا وظيفه ما هست كه زير باراين نرويم ‌.

‌حداقل آزادي ها بايد باشد. انتخابات با يد آزادومنصفانه و سالم باشد ‌.‌اين انتخابات آزاد نيست، براي اينكه نمايندگان گروه ها ي مختلف اجتماعي حق كانديد شدن ندارند‌.‌در سرزميني وقتي نمايندگان كارگران را به زندان مي اندازند و كتك مي زنند،‌وقتي كه اجازه تشكيل سنديكا را نمي دهند،اون آقائي كه مي گفت اسم سنديكار ا بياوري بايد از اين كشور بري بيرون ‌. ‌اون آقائي كه زبان منصور اسانلو را با كارت موكت بري بريد ، شده مشاور كارگري ستاد انتخابات مير حسين موسوي.

راه حل من شركت نكردن در انتخابات است ‌. ‌دامن زدن به تشكلهاي كارگري و مردمي وروشنفكري است ‌. ‌انتخابات بايد پشتوانه مردمي داشته باشد ‌. ‌چگونه كارفرمايان و بساز بفرو ش ها ، دلال هاي بورس، سوداگران ، صاحبان صنايع اجازه دارند كه سنديكا داشته باشند ولي كارگران نه ‌.. ‌وقتي كه روزنامه هايشان مي نويسند اتاق بازرگاني اين حاجي را بردآن يكي را آورد .
كارگران سنديكاي نيشكر هفت تپه را بگيرند ، بزنند و ببرند ‌.‌آيا با اين شرايط مي شود دموكراسي برقرار كرد ودر انتخابات شركت نمود‌‌؟ آيا مجلس مي تواند چنين زمينه اي را فراهم كند‌. ‌نه، ‌كما اينكه مجلس در ‌30سال گذشته و زمان شاه هم براي تحقق دموكراسي عمل نكرده است ‌. ‌مجلسي كه از حداقل اراده مردم شكل نگيرد نمي تواند ابزار نهادينه شدن دمكراتيزم ريشه دار باشد. ‌اما براي اينكه چنين بشود بايد صحبت از تشكل ها ، تشكل ها و تشكل ها بشود .



مصاحبه با دكتر فريبرز رئيس دانا

هیچ نظری موجود نیست: