بی خبر از روی سياه خويش
از کنار آينه گذشتی
و صدای يای تباهی ماند و
سکوت شب و
قضاوت فردا
باش تا فردا بدمد
که مادر سياه يوشم
تقوای خواهران شب را
هرگز
باور نمی کند.
دريغا دريغ
که سرگذشت يدر
سرنوشت من بود.
کاش
از کوچه ی فرشته
نمی گذشتم!
۱۹ مهر ۱۳۸۷
کوچه فرشته
. سام الدين ضيائی . ۰۱:۰۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر