۶ آبان ۱۳۸۷

ما اورفاشيست های کوچک!

سنت گرايی، ضدخردگرايی و بی اعتمادی به جريان روشنفکری، نژاديرستی و حمله به بيگانه، توهم توطئه، نفرت از مردم ديگر کشورها، تحقير بی انصافانه ی دشمن، عدم امکان صلح با دشمن و نبرد با او، نخبه گرايی، عرف شدن قهرمان گرايی و يويوليسم کيفی ارتباطاتی برخی ويژگی های فاشيسم است که «امبرتو اکو» از آنها ياد کرده و نشان می دهد که فاشيسم از بين نمی رود، بلکه از شکلی به شکل ديگر تبديل می شود. بعضی از اين ويژگی ها بعضی ديگر را نقض می کنند،اما وجود يکی از آن ها هم امکانی کافی است برای بروز فاشيسمی که اکو از آن با عنوان فاشيسم جاودان(اورفاشيسم) ياد می کند. او معتقد است فاشيسم جاودان هنوز در اطراف ماست و می تواند اين بار نه با ييراهن سياه که در هيئت لباس های مبدل بسيار معصومانه ای بازگردد .
به « لباس سياه » خودم نگاه می کنم. گاهی عادتی را که گويا سنت شده، بی دليل تکرار می کنم و به عقل واکنش نشان می دهم. تا دو کلمه ياد می گيرم، به هم او که يادم داده است ــ بی منطقی جدی و علمی ــ بی اعتماد می شوم. در خيابان اگر بيگانه ای به من نگاه راست هم بکند،ابرو هايم بی جهت در هم می رود. گويا توطئه ای در کار است. بعضی وقت ها هم که عصبانی ام،از مردم کشور بيگانه به بدی ياد می کنم. گاه در گفتارم دشمن را بی انصافانه تحقير می کنم. شعار صلح می دهم، اما راه را بر صلح می بندم و شده با قلم با او در نبردی خشن باقی می مانم. گاه از اين سوی بام می افتم. منی که به استادم بی اعتماد بودم، کسی را می يابم که خود را نخبه می داند. مرادم می کنم و قهرمانش می سازم. گاهی هم که حماقتم گل می کند به خطی و خبری تغيير جهت می دهم!

هیچ نظری موجود نیست: