۸ مهر ۱۳۸۸

برای سعید و ماندنش*

سر می‌گذارم بر شانه‌هايت

و ابروار

می‌گريم از درد،

بر اين سکوت سترون

که تو آغاز کرده‌ای.

می‌خواهم بگويم:

از تنگنای پنجره شب

نقبی بزن به نور.

فرياد کن، فرياد

روز را

«صبح امروز» را!


*این شعر نخستین بار یس از ترور سعید حجاریان در روزنامه صبح امروز درج شد.بعد ها یس از اعتصاب غذای اکبر گنجی و بیهوشی اش به او تقدیم کردم و حال دوباره به سعید...آزادی اش مبارک و به امید آزادی همه

سعید حجاریان آزاد شد

هیچ نظری موجود نیست: